00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
رساله پولوس رسول نگاه میکنیم رساله دومه پولوس ردوس به تیموتاوس فصله چهار آیه هفت و هشت پولوس چونین میگه به جنگ نیکو جنگ کردم و دوره خدا به کمار سین رسانیده ایمان را محفوظ داشتم بعد از این تاج پارسایی برای من حاضر شده است که خداون داور عادل در آن روز به من خواهد داد و نه به من فقط بلکه نیز به همه ی کسانی که ظهور او را دوست می دارن. امروز یک متعلیه کوتاه داریم و به این آیات نگاه میکنیم و هفته بعد در مورد ایمان صحبت میکنیم و این که چگونه ایمان خود رو روش بدیم. و اینجا آیه که متعلیه میکنیم در وسط مفسرین ایکی از آیات بزرگ کتاب مقدس خونده شده، البته هر ای که از آیات کتاب مقدس آی بزرگ و حالی هست و چونی نیست از ایرا کلام خدای زنده هست اما ما می دانیم که بعدی از آیات بسیار خاص هست مطلب این که بسیار واضحه و غنیز و پر از تشویقه پر از چالش هست و پر از برکت هست برای هر ایماندار مسیحی پروس رسول در زندان هست. این دومه این باری که به زندان رومی افتاده شده احتمالاً حدود 87 بعد از ميلاد هست پلوس میدونه که به زودی او رو توسط فرمان نرون به قد خواهن رسوند. در اولین باری که به زندان افتاد یه مقدار اوضاح راحت تر بود. به مدت دو سال در زندان بود که این واقع حدود 4-5 سال قبل بود در روم. در اونجا در یک خانه بود و اجازه خروج نداشت اما اکنون که برای بار دوم به زندان افتاده این موضوع بسیار جدی هست در یک زندان سیاحچال هست یک زندانی که بسیار سرده و هم یارانش میگی برای من یک کوت بیارید و در زنجیر هست دست و پاش زنجیر زدن و زندانی بودنش بسیار جده هست و میدونه مدت زیادی برایش باقی نیست و به زودی او را اعدام خواهم کرد و چونین میگه در این شرایط در آیشی چونین میگه زیرا که من اینک تقدیم میشم و وقت رفتن من رسیده هست میدونی که زمان با آخر رسیده و به دیدار و خداوند خواهد شده دارد در آی حرف چونین میگه به جنگ نیکو جنگ کردم منظور پولوس چه هست وقتی میگه به جنگ نیکو جنگ کردم آیا منظورش اینه که مثل پیروان و محمد شمشیر به دست گرفته و دشمنان و خداقن و کشته خیلی دوسته عزیز نه مسیحیت جنگ و خون ریزی درش نیست دوسته عزیز مسیحیت دین محبته وقتی که پولوس میگه به جنگ نیکو جنگ کردم اینکه من در زندگی خودم به عنوان یک مسیح بسیار شجاع بودم. به عنوان یک مبشر مسیحی تلاش زیادی کردم. بیش از دیگر خادمین مسیح تلاش کردم. زحمت گشیدم. اما اینو میشه به یک معنای دیگه نیست تفسیر کرد. نه این که پولوس از خودش تعریف کنه و بگه من مثل یک سرباز مسیحی جنگیدم برای گسترش ملکوت بلکه جنگی رو که نیکو هست جنگیدم. هیچ جنگ، هیچ تلاشی نیکو نیست. مثل این نبرده که پولوس درش بود و بعد اون رو توضیح خواهیم دهد. اما پولوس میدونین که وقت او با آخر رسیده. اما به زندگی گذشتش نگاه میکنه از روزی که نجاتی آفته و میگه دوری خدا به کمال رسوندم، ایمان رو محفوظ داشتم، اما در این مدت، در این جنگی که نیکو هست، در این نبردی که نیک هست، تلاش کردم، جنگیدم. اما زندگی مسیحی دوست عزیز مثل یک جنگ، یک جنگ نیکو دست عزیز بانوان یک مسیحی، آیا شما خود را درگیر این جنگ نیکو میبینید؟ یا این که همیشه راحت هستید؟ همه چیز را راحت میخوایید؟ در مسیر گسرش ملکوت هیچ تلاشی انجام نمیدید؟ در زندگیتون هیچ نگرانی نیست؟ نگران مشکلات و سختی های خودتون نیستید؟ وقتی که به دلتون نگاه میکنید، ناراهت نمیشید که روشتر کردید؟ به دنبال پارسایی نیستید؟ هیچ تلاش جدی برا تو نیست تا انجی رو به دیگران، به مسلمین گمراه برسونید. چهاد شما چند ساله که مسیحی شدید اما هنوز خانواده شما نمیدونند که شما مسیحی شدید و نجات یافتید. و مسیح برای شما همه چیزه. آیا شما به عنوان یک مسیحی زندگی راحتی دارید و این جنگ رو کنار بزاردید؟ پولوس رسول چونین میگه. میگه من چونین زندگی نکردم. من به جنگ نیکو جنگ کردم. البته دوست عزیز بار دیگه باید یاد آور کنیم که پولوس یک ایماندار راستینه. اون برای نجاتش تلاش و تقلانه میکنه. ما شخص اون رسول راستین خداوند هست. اما وقتی که مسیحی شده تلاش می کنن. بله، وقتی که شما هنوز خارج از ملکوت هستید، هنوز ایمان نیاوردید، هنوز نمی دونید گناهکارید و مسیحی باید شما رو نجات بده، هنوز پیام انجیل به دل شما ننشسته، و عاشق گناهانتون و دنیا هستید، نفسانی هستید دوست عزیز، در اون شرایط، نظر خدابند مرده اید، در اون زمان تلاش نیست، اما وقتی که انجیل به گوش شما میرسه، در اون زمان یک تقلای درونی ممکنه باشه، یک نبرد درونی باید باشه، بله، شاید یک حالت نبردی باشه، اما برای نجاد شدن شما هیچ تلاشی انجام نمیدید. خیلی ممکنه ما بتونیم رستگاری با تلاش خود به دست دیاریم. خیلی ممکنه که ما شایستین باشیم که خداوند ما حیات دوباره رو بده، ما رو از نوز زنده سازه، به ما حیات جافدان بده، اینا هدیه ی خداونده. رستگاری کار مسیح است، کار ما نیست و ما نمیتونیم شایسته در یافتش بشیم، فقط مسیحه فقط مسیحه که رستگاری برای ما تضمین میذارد و شما باید این رو بدونید او است که از جلال آسمان به زمین میاد، جسد میپوشه و در بدن خودش و در روح مقدسش بار جاودانی مجازات گناهان و ما مسیحیان رو تحمل میکنی تا اونا را از میان بردارم. از طریق رنجهای مسیحی و تجربه جدایی از خدای زندگی که ما با تا عبد اون را تحمل کنیم، مسیح به این طریقه که ما رو رستگار میذازه. نجات در مسیح، مغفرت گناهان در مسیح. او از که خشم خدا قدس و به جای ما مسیحان تحمل میکنه. به دعیه بزرگ ما رو میپردازه. و بالاوه زمانی که در روی زمین بود زندگی کاملی داشت. صد درصد شریعت خداوند و پارسایی رو حفظ کرد و بهش رو برای همه امام مصیحان تضمین زازه. پس ما برای نجات کاملا به مصیح اعتماد داریم. حتی برای یک ثانی هم فکر نمی کنیم که می تونیم کار شایسه انجام بدیم تا به خاطرش خداوند ما رو نجات بده. نه دوست عزیز. رستگاری کاملا رایگانه. بسته به اعمال ما نیست. اما وقتی که نجات می آویم وقتی که مسیح به های نجات ما رو میپردازه، وقتی که خداوند ما رو به عنوان فرزندانش میپذیره و ما رو زنده میسازه و تحوال روحانی روی میده، اون وقته که خودم مدیان و خداوند میدونیم. اون وقته که میخوان ما رو خدمت کنیم. این خدمت ما رو به جایی نمیرسونه که به خاطرش نجات یا بین و یا برکات خداوند به ما برسه و ما رو نجات بده، نه؟ اما چون مدیون خدای زنده هستیم، میخواییم اون خوش نود سازیم. زیرا اون به ما ذات تازه ای داده، و این ذات تازه، این دل تازه، این آرزوهای جدید برای ملکوت مسیحه. و به عنوان یک مسیحی، این نبرد شروع میشه و دوست عزیز باید هر روز با گناه به جنگید. اکنون شما در یک نبرد نیکو هستید و پولوس میگه من جنگ نیکو را جنگیدم؟ نه با جنگ شمشیر و جهاد اکبر و اسقر نه دوست عزیز جنگ با گناهان، جنگ برای قدوسیت و بمیشه پولوس در مورد آموزهای نجاح صحبت می کنه جسبوشیدن خدا زنده قدوسیت کامل اون فدیه مسیحی بر روی سلیب به جای گناهکاران آموزهای طوبه و ایمان نجاح وقتی این آموزهای از که پولوس برای اونا می جنگه آموزه رستاخیز، آموزه جهنم، آموزه رستاخیز و حیات جافدانی این آموز هاست که پولوس برای اونا می جنگه و اونا رو نگاه می داره. و پلوس میتونه بگه که من این جنگ نیکو را جنگیدم او انجی را بشارت داد در نقاط بسیار متفاوتی در جایی که حتی جونش در خطر بود و این بشارت و رسوندن انجی را به غیر یهودیان شروع کرد و به این شکل بود که مسیحیت در امپراطوری روم گسترش پیدا کرد و اون جهانی که در اون زمان شناخته شده بود گسترش پیدا کرد و خداوند از او استفاده کرد اونانی که از مبشرینش و بسیاری از نموهای عهد جدید رو پولوس نوشته و اکیلون چونین میگه میگه به جنگ نگو جنگ کردم بله رستگاهی رو خداوند به رائیگان به ما عطا میکنه ما از آهی ایمان نجات بیدا میکنیم اما وقتی که نجات یافتیم خود رو مدیون رو خداوند میدونیم امروز کسانی هستند که میگن دست عزیز شما مسیحی شدی و در زندگیت قانون هست و شریعت هست و میخواد از دنیا ویگرهایی دوری کنی و اصولی برای زندگیت هست. شما مسیحیان شریعت مدار هست. این ها همه شریعت هست. ما نجات یافتیم و مسیحی شدیم. شریعت دیگه کاری نداره با ما. هر جوری دوست داری زندگی کن. تو آزاد هستی. برای مسیحیت قانون و شریعت نیست، این ها شریعته خوشکه مذهب بودن و البته این افراد که چونین میگن اونا واقعا نمیدونن شریعتمداری و یا قانونمداری به لحاظ علایات مسیحی مناشه هست دوست عزیز به لحاظ معنوی چنان که ما از اون استفاده میکنیم شریعتمداری یعنی این که شما فکر میکنی از طریق کارهایی که انجام میدی خداونتو رو نجات میده این تصفیر اسلامه، نه توست عزیز، ما به این شکل فکر نمی کنیم ما برای مسیح خدمت نمی کنیم و تلاش نمی کنیم چون به خاطر اون مسیح ما رو نجات بده نه رستگاری به ما رسیده اما ما شریعت خداوند رو حفظ می کنیم برای گسترش ملکوت تلاش می کنیم دعا می کنیم تا مقدس باشیم تلاش می کنیم به چلت، زیرا مسیح رو دوست داریم و خداوند از ما چونین می خواد و این اراده او است و این رو در کتاب مقدس برای ما این خشک مذهبی نیست، بلکه این اطاعت از خدا زنده است. یوز عزیز برنامه ای که مسیح آیا شما این مسائل جدی می گیری و این که کاملا مسیح ستی هستی، دلت رو آزمایش نمیکنی، تلاش نمیکنی تا بیاری خداوند اون گناهانت رو نبود کنی و شخصیت رو بهتر بسازی، تلاش نمیکنی تا انجیل رو به دیگران برسونی. و اون جنگ نیکو را به جنگی. دست عزیز اگر مسیحی هستی و نجاتی آفتی، هر روزه دعا کن، هر روزه کلام خداوند را بخون، هر روزه از خداوند بخواه تا به تو یاری بده. هر مسیحی که به گناه میافته در یک فره از زندگی دعا کردن را فراموش کرده. اما پولوس چه میگه؟ با امان اولگوی ما میگه به جنگ نیکو جنگ کردم. میگه من تلاش کردم در اون نبردی که نیکو هست، نبردی که مقدسه، نبردی که در ایش خون ریزی و آدم کشی نیست بلکه برای نیکوی دیگران هست جنگی هست که زیبا هست جنگی که بسیار محترم هست جنگی هست که واقعا عرضشش رو داره ما در اون به جنگیم بزرگترین جنگ ممکن و چون این نیست هست دست عزیز بله یک زمان ممکنه در جهان جنگ روی بده به کشوری حمله بشه و این کشوری که حمله می کنی بسیار شریر هست و اگر مانعو نشن خونلیزی فراوانی رو به بار می آره. بله، در این زمان شاید جنگ ضروریه. اما جنگی هست که بسیار مهمتر و عرضش منتر از اون هست. جنگی که شاید برای دفاع از خانواده هست، دفاع از کشوره. اما ما در مورد مسائل جاودانی صحبت می کنیم. پلوس، راجعون مسائل عبدی صحبت می کنیم. آن چی که عبدیت رو تصمیم می سازه. و پلوس میگه من در این جنگ نیکو با تمام وجودم جنگیدم. این جنگی که بسیار عرضشمنده، زیباست، پر حرمته. نه جنگی که برای زندگی من هست، زندگی بهتری داشته باشم. نه تلاش برای اینکه یک خونه بسیار بزرگ داشته باشم و زندگی آسائشمندی داشته باشم. این هم یک جنگ و شاید جنگ نیکوی باشه و شما باید به این شکل تلاش کنید، برای خانوادت فرام کنید. اما چی که پولوس میگه و در اینجا میگه جنگ نیکو منظورش قدوسیت هست، منظورش اطاعت از خداوند هست. جنگی که باعث میشه به حیات عبدی برسیم. خداوند ما رو نجات میده، رستگاری رایگان به ما عطا میکنه، رستگاری اومن هدیه می کنه و اکنون من در اون راه باریک می جنگم. خداوند رو خدمت می کنم. دوست عزیز، آیا شما به شکل خداوند ایسای مسیر رو خدمت می کنید؟ آیا تلاش می کنید تا انجی رو به دیگران برسونید؟ آیا دعا می کنید تا خادمین مسیر انجی رو به دیگران برسونند؟ آیا برای کلیسه و گسترش کار اون دعا می کنید؟ آیا شما به کلیسا می آید و در جرسای دعا شرکت می کنید؟ در این جنگ نیکو نخشی دارید؟ پلوس چنین کاری انجام می داد در این جنگی که بسیار پر حرمته و محترمه؟ و چجای تعصفه برای یک مسیحی که نجات یافته و این تاج پارسایی به اون وعده داده شده؟ اما هیچ تلاشی برای خداوند نمی کنه تلاش میکنه برای خانوادهش، برای خونهش، برای زندگیش زحمت میکشه، اما برای این جنگ زیبا، برای رسوندن پیام نجات بخش انجیل به مسلمین گمراه هیچ تلاشی نمیکنه. وقتی که مسیح ملکوت خودش رو در دل برگذیدگان برفا میکنه، برزی از ما هستیم که هیچ تلاشی نمی کنیم، اما پولوس تمام انرژیش رو در این راه صرف کرده بود. و اکنون که وقت رفتنش فرا رسیده و نرون او رو به شهادت خواهند رسوند، چونین میگه با وجدان آرام میگه به جنگ نیکو جنگ کردم و دوره خود رو به کمار رسانیدم. بسیار چارشاور دوست عزیز. آیا زمانی که شما پیر شدید میتونی چونین بگید؟ پلوس چونین میگه میگه دوره خودتو به کما رسانیدم. واجه یونانی اگر درست ترجمش کنیم میگی من مسابقه خودتو به خط آخر رسندم. عزیز روزی شما پیر خواهی شد. آیا در اون روز وقتی که به گذشته نگاه کنی میتونی چونین بگی؟ میتونی بگی من درست زندگی کردم. من در اون مسابقه زندگی خوب دویدم. برای مسیح تلاش کردم. برای هر یک از ما یک دورگه مقدر وجود داره. شما باید اون مسیری که خداوند مقدر داشته بدوید. باید اون مسیر مشخص رو بدوید. این مقدر شده. و این واجه ما کمک میکنه وقتی میگه دوره خدا به کمار رسوندن، دوست عزیز خداوند برای شما یک دوره زندگی رو مقدر داشته. خدابند به عنوان یک مسیحی اجازی میدهی ایک سری آزمون ها وارد زندگیتون بشه؟ به شما تسلی و تشمیخ و برکاتی رو میده؟ او دقیقاً میدونه شما رو در کجا قرار بده؟ او میدونه در کجا باشید؟ به شما یک خانواده میده، محل کار میده و همه اینا بخشی از اون دوری مسابقه شما هست، دوری زندگیتون هست. آیا به عنوان یک کسی که در این مسیر هست، آیا مرتب دامی کنید خدا باید به شما قوت بده تا با گناهانتون بچنگید؟ آیا هر روزه به زندگی تو نگاه می کنید؟ آیا از زندگی و خونوادت به شکل معنوی مراحبت می کنید؟ آیا زندگی شما شهادتی هست برای فیض مسیح که به شما رسیده؟ و یا این که شما هستید که با زبانتون حرفای درست رو می زنید اما جلوی رفتار و عصبانیت خود رو نمی تونید بگیرید؟ آیا وقتی که مثل پولوس پیر شدید وایا رسیدید به آخر خط وایا دکتر به شما گفت شیش ماه بیشتر از زندگی باقی نموده میتونی مثل پولوس بگی جنگ نیکو جنگ کردم در خانواده، در محل کار مراقب بودم که دیگران ناظر من هستن من ایک مسیحیم و باید مثل ایک مسیحی رفتار کنم جلوی زبانم رو بگیرم جلوی خشمم رو بگیرم جلوی عصبانتیم رو بگیرم و همچنین اگر در کلیسای هستم، آیا مرتب در جلسات شرکت می کنم؟ یا این که جای پشیمانه هست؟ من عنوان شبان کلیسا، شبانهایی رو می شناسم که اینها متاسفانه اون جنگ نیکو رو خوب نمی جنگن. و اجازه میدن چیزهایی رو وارد کلیسا کنن که واقعا شایسته کلیسای مسیحنین شایدرعضای کلیسای اونا جوونهایی از که اینا واقعا نجات ندارن و عاشق چیزهای دنیا و تفریحات دنیاوی هستن و اون شبان به جایین که اون جنگ نیکو رو به جنگه اجازه میده تا چیزهای دنیاوی وارد کلیسا بشه. تاعت و موسیقی و تفیحات دنیاوی وارد کلیسا بشه. در جامعه غرب، در ۱۹۶ میلادی این فلسفه و این شیوهی زندگی و این بیاخلاغی و این اصول زده مسیحیت وارد جامعه شد مثل یک سیلا. متاسفانه بعضی از شبانهای کلیسا در برابر اونا نمیستن و اجازه میدن اینا وارد کلیسا بشه. اما به عنوان یک مسیح واقعی دوست عزیز من و شما باید مراقب زندگیمون باشیم باید اون سپر ایمان رو به دست داشته باشیم باید کلاخود نجات رو به سر داشته باشیم باید سندل بشارت انژی رو به پا داشته باشیم تا وقتی که پیر شدیم و وقت رفتنمون فرار رسیدی چنان که برای پولوس رسیدی بود و بدون شک اون روز فراغ خواهد رسید ما هم بتونیم مثل پولوس بگیم من جنگ نیکور و جنگی دم. ایک مسیحی نبودم که مسیحم، مسیحتم سطحی باشه و زندگی راحتی داشته باشم. بلکه تلاش کردم. و من به عنوان یک شبان پیر نمیتونم بگم چونین کار رو کردم، هرچند که آرزوی من هست که چونین زندگی کنم. و پلوس چونین میگه و کلام اون واقعاً باید ما رو به چالش بکشه. حتی اگر زندگی اون رو مطالع کنی در کتاب اعمال رسولان، واقعاً ما رو به چالش میکشه. و پلوس میگه دوری خود رو به کمان رسوندم، جنگ نیکو رو جنگیدم و در انتهای آیه هفت میگه ایمان رو محفوظ داشتم. یعنی مثل یک نگهبانی که بالای دیوار هست و مراقبه، بگه به این شکل ایمان رو محفوظ داشتم، انگار که یک گنجینه به دستور دادم. در ایک زمان پولست رسول بایستی اون هدایه مالی رو که کلیس های مختلف داده بودن تا به کلیس های ارشالیم برسه که بسیار فقیر بود و خوش سالی بود پولست این هدایه مالی رو که مبلغ زیادی بود شاید در دست داشت و با تعدادی از هم یارانش این پور رو به ارشالیم آورد و در اون مسیر این مبلغ زیاد ازش مراقبت کرد تا به دست رو اون نیاز بندان برسه. ما در قیاس با اون اکنون پولوس راجبون ایمان نجات بر صحبت میکنه. میگه من از این مراقبت کردم. اون رو محفوظ داشتم. و من و شما با عنوان اکمسی باید بگهیم، من مرادتب، مراقب زندگیم هستم، مراقب رفتارم هستم با دیگران، با همسرم، با فرزندانم، در محل کار خدابند چگونه از من استفاده می کنی؟ چه در خانواده؟ من مراقبم، مثل اکمسی رفتار می کنم، اجازه نمی دم دیگران به زندگی من نگاه کنن و رفتار من به شکلی باشه که مسیحیت و بی هرمت سازم. نه بلاص میگه من مراقبم. از ایمان حفاظت کردم. این گنجینه گلانقیمت رو ازش مراقبت کردم. این آیه هفت بود به جنگ نیکو جنگ کردم دوره خدا به کمار سانیده ایمان را محفوظ داشتم و بعد آیه هشت اونین میگه بعد از این تاج پاسایی برای من حاضر شده از این به بعد باجه یونانی رو میشه ترجمه کرد که اینجا ترجمه کردیم بعد از این یعنی آن چی که برای من باقی مانده من طلاح شرمان کردم، جنگم رو جنگیدم دوری مسابقه رو به آخر رسوندم، ایمان رو حفظ کردم بعد از این تاج پارسایی برای من حاضر شده است شما اگر به دکده های انگلیس برید گاهی میبریدی که این خونه ها روش یک اسمی گذاشتن و من چندین بار به این دکده ها رفتم که مسیحیان روی خونه شان یک پلاکی نوشتن و اسم خونه شان رو گذاشتن بعد از این، و این نام زیبایی هست. کسا اونی که عبور می کنن نمی دانن مناناش چه هست؟ این در کتاب اول سمال هست، می گه تا اینجا خداون ما رو حفظ کرد، برای ما فراهم کرد. کسی که بی خدا هست و جدای از مسیح هست نمی تونه این رو بکه. او اعتقادی به عبدیت نداره، او اعتقادی نداره که بعد از این چیزی هست. او فکر می کنه مسیح ایک حیوانه و وقتی که مرد همه چیز با آخر می رسید. بعد از اون و بعد از مرک، برای او هیچ آینده نیست. تصبر اون است. او خدا را ترد می کنه. و بعد از این که بمیره خداوند او رو از حضورش ترد میکنه برای اون مجازات هست و جهنم هست اما برای ایک ایماندار مسیح بعد از تمام طلاش و زحماتش وقتی که لحظه این مرگ میرسه میگه بعد از این بعد از این جهان بعد از این مرگ آیندهی که در انتظار ما هست سوست عزیز پلوس جونی میگه آیه هشت بعد از این بلکه وقتی که این جهان رو ترک کردم تاج پارسائی برای من حاضر شده است اتا در جلال، چیزی که خداوند وعده اونو به ما داده، اون میرازی که به ما عطا داده، وعده داده، اونو عم نگاه میداره. بینیم انا که میگه برای من حاضر شده است، خداوند اونو نگاه داشته، اون میرازی که فنانا پذیره، هیچ کسی نمیتون اون رو بدزده، این کلامه که پولست از اون با عنوان تاج پارسای ازش عنوان کرده. شیطان نمیتون اون رو بدزده، جهنم نمیتون اون رو از ما بگیره، هیچ کس قدرتش رو نداره این تاج پارسای رو از ما بگیره. و پولست اونین میگه بگه بعد از این تاج پارسای برای من حاضر است. واجه یونانی استفاناس هست. اون زمان وقتی که در مسابقه اولمپیک می رویدن، قهرمان بهش یک تاجی از گل می دادن. اون تاج گل رو روی سرش می داشتن. استفاناس اون هست. و در نقشونگار هایی که همچنان باقی از اون مسابقات اولمپیک در زمان یونان، در یونان باستان، هر برنده ای اون مسابقات اولمپیک یک تاج گلی رو دریافت می کرد که این تاج رو برسر و قرار می دادن. بس این تاج پادشاهی و سلطنت نیست، حتی چند که کتاب مقدس میگه ما با مسیح سلطنت خواهیم کرد. بس وجه که اینجا ترجمه شده تاج پارسایی، اون تاجی هست که به اون پیروز می دادن در مسابقه اولمپیک. و هر ایماندار راستین که در مسیح باشه در روز آخر این تاج پارسایی رو دریافت خواهد کرد. اون تاج سلطنت نیست بلکه تاج پارسایی هست یا تاج ادالت هست. اون مسیحی که در جنگ نیکو درست جنگید و پارسای مسیح به حسابو گذارده شده و انجیل چه هست؟ کسانی که مسیحی شدن و نجاتی آفدن مطابق انجیل وضعیت اونها چه هست؟ ما بدل میشیم به اعضای بدن مسیح و در نهایت، وقتی که وارد عبدیت شدیم، مسیح پادشاه این افراد پارساه هست. کسانی که در جهان بعد کاملاً مقدس میشن. بله دست عزیز، جهان به این شکل آفریده شد. خدای زنده زمین رو آفرید و زمین پر از پارساهی بود. در این گناهی نبود. اما گناه وارد شد. انسان و آفرینش تحت لعنت قرار گرفتن. به دلیل فرود و گناه. آدمی توقیان ورزید و رابطش و دوستیش با خدای زنده قد شد. علیه خداوند گناه ورزید و به نظر میرسید هدف خداوند که یک جانی رو پر از پارسایان داشته باشه به اون هدف نرسید. اما برنامه خداوند بسیار متعالی تر بود. بله، نجات دنده خواهد آمد مطابق اراده خداوند، پیشدانی ازلی خداوند. به سرگان و مولود و خداوند خواهد آمد و برای اون برگذیدگان بستلیب خواهد شد و اون تعداد رو وارد ملکوت آسمان خواهد کرد اکنون نسل جدیدی خواهد بود نسلی که کاملا پارسا و کاملا مقدسه و اونها در اون زمینی که از نوع آفریده شده و شاید بسیار بسیار بزرگتر شده و بسیار پرچلالتر شده در روی اون ساکن خواهد بود و این هدف خداوندگی تا انسانها رو به این شکل مقدس سازه و ما مسیحیان وقتی که به اون جهان برسیم تاج پارسایی رو دریافت می کنیم. اما ما چه کردیم برای کار ملکوت مسیح؟ ما این تاج رو دریافت خواهیم کرد اگر مسیح به جای ما مرده باشه. اگر مسیح گناهان ما را از میان برداشته باشه، این تاج را خداوند به همه مسیحیان قاعد داد. وقتی که از این جهان برید، بلا فاصله و کمبلن مقدس قاید شد. روح شما به حضور خداوند یسای مسیح قاعدسی در بهشت مسیح قاید بود و منتظر قاید بود تا مسیح بازگرده و بدنهای رستاخیز شده را به شما بده. در اون زمان بعد ازی که بدنهای ما رستاخیز یافت، تاج پارسایی را قاید یافت. اما ما از روزی که نجات میابیم، مقدس شدن در ما شروع میشه. وقتی که از جهان لفتیم، قدوسیت ما کامل خواهد شد. حکمت ما بسیار گسترش خواهد یافت. بسیار بسیار آلی شبیه فرشتگان مقدس خواهیم شد. و این تاج پارسایی هست. اما تا وقتی که زنده ایم آیا برای مسیح و ملکوتش و پارسایی و قدوسیت می جنگیم؟ مثل پولوس که میگه به جنگ نیکو جنگ کردم و بعد از این نین تاج پارسایی برای من حاضره که خداوند داور آدل در آن روز به من قاعد داد و پولوس میگه نه فقط به من بلکه به همه کسانی که ظهور او را دوست می دارند پولوس اون مسیح رو که خداوند برایش مقدر داشته بود به آخر رسوند و ای کاش من و شما وقتی که پیش شدیم بتونیم مثل پولا سونین بگیم بگیم من هر روز هر هفته مراقب زندگیم بودم مراقب بودم که این ایمانی رو که خداوند به من عطا کرده حفظ کنم، در دلم اون رو به دیگران برسونم، به خانوادم، به پدر و مادرم، به مسلمین گمراه این رو برسونم، به جنگم وقتی که اون روز آخر رسید این امید زنده رو داشته باشم، بعد از این تاج پارسایی برای من حاضر شده اون تاجه که به پیروزمندان می دادن در مسابقه تا جی که خداوند دوار آدل، یعنی خداوند ما عیسای مسیح در اون روز به من خواهد داد و پلوس تأکید می کنه نه به من فقط بلکه به همه کسانی که ظهور او را دوست می دارند کلام آخر آیا شما واقعا منتظر ظهور و خداوند ما عیسای مسیح هستید؟ آیا این بزرگترین چیز در زندگی شما؟ بله چیزهای زیادی هست که ما منتظر اونها هستیم شاد بزرگ شدن بچه ها و لذتهایی که میتونید به خانواده بدید، به همسرتون و غیره. چیزهایی زیادی هست که در این زندگی ما میتونیم انجام بدیم. در این زندگیی که موقعتی هست. اما یک چیزی از که واقعاً با حاصل تشمیخ همه ما مسیحیان بشه. ما واقعاً منتظر بازگشت خداوند ما عیسای مسیحی هستیم و این بزرگترین روز در تاریخ بشریت هست. زمانی که پسر خدای زنده با فلشتگان مقدس در جلال بازگرده و تمامی دشمنانشو نابود سازه و گنارو نابود سازه و پیامبر دروغین و شیطان به جهنم بیفتن و همه ای منکرین اون دور بشن و اون ارشلیم و آسمانی به زمین بیاد. شما میدونی دست عزیز، حتی در انگلیز که اوضاع هوا تغییر پیدا می کنه. حتی گاهی شما اینو در هوا می بینید وقتی که اون عبرها سنگین می شه، عبرها تاریک می شه و شما می دونید یک باران شدیدی قاید آمد. و بازگشت مسیح شاید چون این اتفاقی قبلش بیوفته و کتاب مقدس گاهی اینها رو به ما به شکل صدای شیپور بیان می کنه. و به نظر من شاید این نمادین باشه. اما زمانی که مسیحی بازگرده، صدایی خواهد بود. صدای پیروزی، صدای مجازا، صدایی که وحشت رو به جان بی خدایان می اندازه. و همچنین شادی رو به دل مسیحیان میرسونه. و هر کس می دونه به شکل غریزی که چه هست خداوند ایسای مسیح باز می گرده و او رو خواهیم دید. مثل یک جهد و بغ و بازگشت او یک باره خواهد بود و همه او رو خواهند دید در سر تا سر جان به شکل که نمی می شه تصفرش رو کرد خداوند ما ایسای مسیح همه گن او رو خواهند دید زمان این که با قدرت و با جلال بازگرده و ما واقعا نمیشه تصور کنیم که بازگشت او به چشم خواهد بود و او رو در جلال خواهیم دید. مسیر رو که در این جهان ترت کردن اکنون در جلال خود باز خواهد گشت و اون روز آخر خواهد رسید. و این روز بزرگه برای ما مسیحیان و ما منتظر زهور او هستیم و ما مشتاق اون روز هستیم و اون روز برای ما همه چیزه برای اون زندگی میکنیم برای اون می جنگیم برای اون دعا میکنیم و میگیم خداولده ایسای مسیح بازگرد آیه هفت پلوس شنیده میگه من به جنگ نیکو جنگ کردم من دوری خدا به کمار سیندم من ایمان را محفوظ داشتم اجازه ندید شیطان شما را فریب بده و به شما بگه کلیسای من بود که خوب می جنگید کلیسای خوبی درش بودن و اونا بودن که ایمان را حفظ میکدن دوست عزیز شما باید از طعه دل بگید این به شما مربوط میشه در اون روز شما باید بگید این من بودم که در این نبردگی نیکو جنگیدم بله کلیسا برای پارسایی می جنگه اما من و شما مسئولیت داریم به عنوان مسیحی به عنوان کسی که مدیون مسیح هست باحت بتونم بگم این من بودم که جنگ نگور و جنگیدم و این چالشی هست برای هریک از ما مسیحیان
جنگ نیکو
Series تعلیمی
The Beautiful Conflict
Sermon ID | 9102464133824 |
Duration | 33:50 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | 2 Timothy 4:7 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.