00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
به کتاب مزامیر نگاه میکنیم مزمور شیش آیه پنج زیرا مردگان ترا یاد نتمنند که ایست که در حاوی ترا بست آید آیا ممکنه داود نبی این کلام بسیار تأصف بارو برزبان میاره موضوعی که بهش فکر میکنیم حیات جاودانی هست در عهد قدیم ولبته نمیشه به همه آیات اشاری کرد، اما به تعدادی از مظامیر میتونیم نگاه کنیم. چهلوشیش مضمور هست که نصفت داده شده به داود پادشاه. اتداد بیشتری از مظامیر هست که داود اونها رو نوشته اما بالای اونها نوشته نشده که توسط داوود، اما چهل و شیش مضمور هست که در اونها به جافدانگی و عبدیت برداخته شده. شاید در فرصتی که داریم فقط بتونیم هفت هشتا اونها رو نظر کنیم. اما با این آیه شروع میکنیم، زیرا امروز متاسفانه کسانی هستن که میگن در عهد قدیم، در مورد حیات جاودانی مطلبی وجود نداره. حتی الاهیدان های مسیحی نیست، گاهی موضوع تعلیم میدن و این اشتباه بسیار بزرگی هست و حتی کسانی که انجیلی هستن اغلب اوقات به این اشتباه باور دارن و میگن در عهد قدیم مطلب زیادی در مورد بههشت و حیات جاودان موجود نداره و حتی شما به بعضی از کتاب هایی که اینها نوشتن نگاه میکنید و بعد رو میدینین اینها چگونه اونها به عنوان مثال این آیا رو تفسیر میکنند زیرا مردگان ترا یاد نتوانند کرد و بعد میگن داود هیچ اعتقادی به حیات جاودانی نداره اما این کاملا احمقانه هست. مزامیر داوود پر از مسایل هست که مربوط به حیات جاودانی. حتی ما میتونیم بازگردیم به فصل اول کتاب پیدایش. کتاب پیدایش از ابتدا تا به انتها راجع به چه هست؟ واقعا رو در نظر بگیرید. و در میان باق، در وسط باق درخت حیات وجود داشت و زمانی که آدم گناه ورزید و سقوط کرد شاد این اتفاق در همون روز اول آفرینش روی داد و آدم و هوا از خدای زنده نافرمانی کردن و سقوط کردن انگاه از باق ادن و دستسی به ایات جاودان بیرون انداخته شدن به چه علت خدافن اونار از باق یا از فردوس بیرون انداخت؟ کلام خدابن میگه مگر از درخت حیات بچشند و تا به عبد زنده بمانند. حیات جافدانی از ابتدا تا به انتها در کتاب مقدسه، هرچی که میخونیم در مورد حیات عبدی است و سقوط آدمی در گناه باعث ورود گناه و مرد شد. آدمی اون برکات منوی و عبدی و عیاد جاودانی رو از دست داد. عیادی که در حضور خدای زنده است. و کتاب مقدس راجب نجات فدیست، بازگردوندن آدمی نزل خدای زنده است، حریق بخشش، وعدای خدافند ما هیسای مسیحی و آمدن اونو و کار اونو و مرگش برسلیم به جای گناهکاران. این مسائل در کتاب مقدس مرتب راجبش نبوت شده. خدای زنده و حقیقی چنان جهان را محبت نمود که به سر ایگار و ممرود خود را داد تا هر که به او ایمان آبرد حیات جافدانی داشته باشد و حلاک نگردد. بعد جدید فقط پیامی رو که در عهد قدیم هست باز میکنه فتیه در خون مسیح و حیات جافدانی. و ما فقط به تعداد یک از مظامیه نگاه میکنیم. و چگونه میشه این مذمور رو تفسیر کرد؟ داوود چونین میگه زیرا مردگان یا در مرک ترا یاد نتوانند کرد. اینی در اونجا، در قبر که ایست که ترا به ستاید. حالا چگونه این آیا رو میشه تفسیر کرد؟ کاملاً واضح منظور داوود پادشاه چه هست؟ وقتی که این کلام رو میگه، اگر به زمینه ای آیات نگاه کنیم میبینیم که در چه وضعیتی هست. مذمور یک. مذمورشیش آی یک. خداونده در خشم خود توبی خمه کن و در غذب خش تعدیبم منما مشخصه که داوود در وضعیتی هست در شرایطی هست که احساس می کنی که خشم و غذب خدای زنده بر او قرار گرفته مشخصه که گناهی مرتکب شده و به ما نمی که گناهش چه بوده اما احساس می کنی که اکنون یک گناهکار بزرگه بله در کتاب مقدس گناهان داوود نوشته شده شاید این گناهی که از گناهان بزرگش نبود اما در دید خود داود چنان احساس شرم می کنه، چنان خودو گناهکار می بذیره که ایمان داره که غیر ممکنه حتی نجات یافته باشه. فکر میکنه محبت خداون از او در ایقلاش شده شد و تا با عوض از او جدا شده به این شکل که بسیار افسرده است و اندوباره و فریاد برنیداره برای بخشش آیه دو خداونده مرا فیض عطا فرما زیرا که پج مردم خداونده شفای هم بخزیره و استخانهای هم مستربه است آیا واقعا او بیماره و روبه مرکز؟ و یا این که واقعا در میابه که چه کاری کرده ویا وزیفهی که باعثی انجام می داده و اون رو انجام نداده در هر صورت احساس می کنه که این وزیعتش مثل یک بیماری هست و این بیماری اصولی خداون بوده داده شده به عنوان تنبیه شاید هم به شکل نمادین صحبت می کنه برمان مثال وقتی که می گوید استخان های مستربه هست ویا وزیعتش رو تشریف تشریح می کنه داره اون وسیعت روح جانشو توصیف میکنه و احساس این که نیاز داره تا خدای زنده او رو ببخشایه و بپذیره که این داوود به این شکل در مظامیرش صحبت میکنه و این رو به ما میگه اما در اینجا مشخص نیست که آیا این واقعا یک بیماری هست؟ و یا این که به شکل نمالی صحبت میکنه آی سه و جانم سخت پریشان هست اما تو ای خداون تا چند؟ گویی میگه خداوند آیا برای من هم رحمتی هست آیه چهار خداوند آ بازگرد و جانم را برهان به خاطر محبت خیش نجاتم بخش نه به خاطر آنچه که من شایستش هستم بلکه به خاطر فیز خود به خاطر محبت خیش نجاتم بخش و بعد ادامه میده زیرا مردگان تو را یاد نتوانند کرد و خودش رو اکنون به شکل یک انسان گمگشته میبینه و ای کاش گایی ما نیستونین احساسی می داشتیم ای کاش گایی ما نیست این احساس شرم و ندامت رو می داشتیم به خاطر گناهان ما وقتی ببین چه وقتی که گناه میکنیم و روح القدس رو محزون می سازیم وقتی که این حقیقت رو در می آبیم که شاید من هفته ها و ماه ها است که من کاری رو که بایستی انجام می دادم و وظیفم اون رو تر کردم و یا با گناهی خداوند رو نراحت کردم و یا دیگران رو و پس با خودمون میگیم خداوند مرا ببخشاییم و بعد شاید از چند ساعت احساس بهترین میکنیم. اما ای کاش این شرم و اندوه ما به خاطر گناه عمیق تن بود مثل داوود. اون وقت ما قوی تر می شدیم در برابر وسوسها ورای آینده. داوود این احساس رو داره می کنه و فکر می کنه مثل یک مرده است. مثل یک گم گشته است. مثل اون پسر گم شده در اون مثالی که خداوند ما احساس زد. احساس می کنه که شایسته این نیست که یکی از فرزندان خداوند خونده بشه. داود نمیگه که حیاتی بعد از مرک وجود نداره. این کاملاً بیمعناست. اگر به زمینه این آیات دگاه کنیم، مشخصه که این تفسیر کاملاً اشتباهه که بگیم داود به حیات بعد از مرک اعتقاد نداره. داود میگه از نالیدن خستم، هر شب بسترم را غرق عشق میسازم و تخت خوابرما به گریه تر میسازم دیدگانم از اندوه کمسوه شده به سبب همه دشمنانم تار گشته. و در آیه هشت شنید میگه ای همه ی بدکاران از من دور شوید. در اینجا داود به چه چیزی اشاره داره؟ آیا با این بدکاران همدست شده و اون شریران باعث شده تا اونیز به گناه کشیده بشه که میگه بدکاران از من دور شوید؟ اما در آینه چونین میگه، خداوند التماس مرا شنیده، خداوند دعای مرا قبول میفرماید. دشمنان هم جملگی صرفکند و سخت پریشان خواهند شد. بس مضمون شیش آیه پنج به هیچ بج انکار حیات بعد از مرک نیست. چنان که بعضی از این مفسرین میگن. اگر به زمینه ای آیات نگاه کنین، میبینین اینجا مردی از که به حیات بعد از مرک اعتقاد داره و ترس شدیدی در روح هست و فکر میکنه که مرد لطف خداون نیست بخاطر گناهانش. تفسیر این آیه دقیقاً برخلاف اینی که تصور کنیم این انکار عیاد بعد از مرک است. به مذمور دیگه ای نگاه میکنیم که منفی هست و اون مذمور سی هست آیه نوه در مرگ من چه سودیست و در فرو رفتنم به گودال چه فایده؟ آیا خاک تو رو خواهد ستود؟ آیا از امانت تو خبر خواهد داد؟ ادهه از مفسرین میگن ببینی داوود به حیات بعد از مرگ اعتقادی ندار. در مرگ من چه سودیست؟ اما چونین نیست. داوود پترس پولس رسول چه میگه؟ وقتی که میخواستم او را عدام کنن و مرگ در انتظارش بود. میگفت من حاضرم تا برم و بخاطر مسیحی به شهادت برسم و خداوند رو بینم که بسیار بهترم. اما به خاطر کلیسا، به خاطر ایمانداران میگه من در ذهن و اندیشم در این سر دراغی قرار دارم آیا با شما بمونم؟ تا بتونم همچنان کلیسا رو خدمت کنم و یاری کنم و شما رو کمک کنم تا کلیسا پیش بره و یا اینکه برم تا بیاب مسیح باشم؟ و داود نیز دقیقا همین جور کلامی رو بیان میابره. میگه خدا من اگر زندگی من را اکنون بگیری، در مرگ من چه سودی هست؟ بدن مرده ای من چه کاری میتونه برای تو انجام بده؟ روح من در آسایش خواهد بود. بدن من در خاک فرسوده خواهد شد. اما اون بدن مرده ای من چه کاری میتونه برای ملکوتو در روی زمین انجام بده؟ بدن من را زنده نگردار تا بتونم به جنگم. این مناسبی میگه در مرگ من چه صودیست و در فرو رفتنم به گودار چه فایده؟ آیا خاک تو را خواهد سطود؟ اما حالا فرض کنید که داوود راجب روحش نیست صحبت میکنه حتی چند که فکر نکنم منظورش اون هست. اگر با آیاتی دیگه این نگاه کنید در همین مذمور، مشخصه که داود داره توبه میکنه. آی دوب، ای ها به خدای من نزد تو فریاد کمک براوردن و مرا شفا بخشیدی. خداوندها تو جان مرا از هاویه براوردی و مرا از میان آنان که به گودال فرو میرون زنده ساختی. ای سرس پردگان و خداوند اورا بسراید. نام قدوس او را به ستایید. مشخص وضعیتی که پیش اومده او گناه کرده و توبه کرده و بعد درایی دهچنین میگه خداونده بشنو و مرا فیض اطافرما خداونده یاور من باش. مشخصه که خداوند به او کمک کرده درایی آزاد توضیح میده تو شیون من شیون من را به رقص بدل کردی پلاز را از تنم بدل آوردی و مرا به شادی پوشانیدی تا همه وجودم ترا به سراید و خاموش نماند. انگاه در انتهای عایم و عبدیت اشار می کنه. ای گها به خدای من، ترا جاودانه شوی خواهم گذارد. و این واجه عبدیت و تا به عبد و یا جاودانه در مظامیر داوود مرتب اشاره می شه. نه فقط تو را در جهان شوی کذام بلکه تا عبدیت. حال به مذمور دوازده نگاه کنید و آیه پنج اینجا حالت مصبتتتی هست. خداون میگوید به سبب غارت ستمدیدگان و نالگ نیازمندان اکنون برمیخریزم ایشان را در امنیتی که برایش آه میکشن برپا خواهم داشت. این آیه راجب چه هست؟ به دلیل خاصی به این مذمور دوازن نگاه کردیم. زیرا داود اغلب این کار رو در مظامیر خود انجام میده. در اینجا به یک واقعی اشاره شده. قایی یک خداوندان نجاح یا یاری بده. زیرا سرسه پرده ی واقعی نمانده هست. و وفاداران از نیان بنی آدم محف گردیدن. مقدمه این مضمونه میگه خداونده وزیعت اکنون چونینه. کسانی که به تو ایمان دارن، سست بردگان تو، به نظر میرسه که اینا سقوط کردن، زعیف شدن. به بارات دیگه اینا جفا میمینن. دارائیشون از دست میدن. ازشون سو استفاده می کنن. بهشون جفا میرسونن. حتی ممکنه در فرق از جهان برن. در نیاز. اونا رو کنار می زنن. در جامعه جایی ندارن. اگر در کشوری باشن که مسیحی نیست اونا جفای زیادی میرسونن. خداوندان سرسه پردهی باقی نمانده. یا به عبارت دیگه این مسیحیان آزار و جفا میبینن. سپس میگه خداوندها نجات بده. و بعد چونین میگه همه بی اکتگرد دروغ میگوین، لبهای چابلوسشان به ریاه سخن میگوین. اما وعده اینه آی سه باشد که خداوند همه ی لبهای چابلوس را قط کند و هر زبان زبان لافزن را. چه زمان خداوند زبان اونها رو قت میکنه؟ عده از مسیحان میگن اگر مسیحان عوضاشون سخته خداوند عوضاشون رو بهتر میسازه و خداوند دشمنانشون رو نابود میسازه و در نهایت پیروزی برای مسیحان هست و یک مجازاتی برای کسانی که به مسیح ایمان ندارن اما داود این را نمیگه. به شکل دیگهی به این موضوع نگاه کنید. آیا واقعا این امکانش هست؟ این بسیار رومانتیکه که تصور کنیم. مسیحیان پیروز بیشن و یا ایمانداران. شما حتی اگر به تاریخ نگاه کنید میبینید که مسیحیان را جفام میدادن، آذار میرسوندن، حتی اونا را به قد میرسوندن. و به خاطر نام مسیحی کشته میشدن. و خداوند به دشمنانشون هیچ بلای نمیرسند و اونا رو نجات نمیداد این حتی در زمان داود نیزروی داد داود یک پادشاه بود مثل پادشاهان امروز نبود در آن روز در قوم بني اسرائیل پادشاه هم قاضی بود و هم پادشاه قوم بن اسرائیل رو قضاوت نیست میکد و اون میدونست در دل آدمی چی میگذره اون میدونست چقدر ظلم و ستم هست چقدر اندو و مسیبت هست و مثل ایوب میدونست که انسان های شریر در این جهان اقلا پیروز میشن و موفق میشن و صرفتمند از جهان میرن و دست هیچ کس با اونا نمیرسه داود این رو میدونست و هرگست نمیگفت بنوان یک از که شریران در همین جهان مجازات میشن و ایمانداران در نهایت پیروز خواهند شد. مشخصاً وقتی که در اینجا صحبت میکنه، راجب وقای آینده صحبت میکنه. بازگشته دوباره ی مسیح، این مشخص هست. باشد که خداون همه ی لباس لبهای چاپلوس ها قط کند زبان لافزند را خداون میگوید به سبب غارت ستم دیدگان و ناله نیازمندان اکنون برمیخیزن این جان ها در امنیتی که براش آه میکشن بر باخو هم داشت و این وعده خداونده پایان این جان خواهد رسید و در اون زمان خداوند به ناله سه تمدیدگان خواهد رسید در اون زمان امنیت خواهد بود برای مسیحیان و مجازات خواهد بود برای کسانه که در مسیح نیستن برای ظالمان وقتی که مذامی رو می خونید و در اون جاب به نظر می رسید که داود گویی داره می گه در همین جهان خداوند گناهکاران رو مجازات می کنه او داره راجب آینده صحبت میکنه او به شکل معنوی صحبت میکنه راجب پایان جهان و وقعی که روی خواهد دار و بازگشت دوباره ی مزید در اون زمان که ظالمان به سزای خود خواهن نسید داری شیش و هفت نگاه کنید در مذمور دوازده سخنان خداوند خالص هست همچنان نقره تصفیه شده در کوره گلی که هفت بار پاک شده باشند قدیم این آیه شیش و هفت نگاه میکنن و میگن این آیات در مورد کلام خداونده بله میشین به این شکل اونا رو تفسیر کنین این حقیقت داره که کلام خداوند محفوظ خواهد موند و زمانی که ما کتاب مقدس رو ترجمه می کنیم ما از نسخه های استفاده می کنیم که قابل اعتماد هست و خداوند کلامش رو حفظ می کنیم اما اینا صرفاً در وحل اول به کلام خداوند اشاره نداره آیه 6 و 7 رب داره به آیه 5 وعده در اونجا هست در آیه 5 سه تمدیدگان و نیازمندان ایماندار خداوند به خاطر اونا برخواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خواهد خ که بدون مال اون وعده دیگه ایداده شده در آی شیش سخنان خداوند یعنی دقیقا سخنی که بیان شد خالص است همچنون نقله تصفیه شده در کوره گری که هفت بار پاب شده باشد آی هفت این در مورد مسیحیان است خداوند و تو ایشان را نگاه خواهی داشت یعنی کسانی که در آیه پنج هستند، کسانی که ستم دیدند و نیازمندان ایماندار، داود میگه خداوندا تو ایشان را نگاه خواهی داشت، تو ما را از چونین مردمان جاودانه حفظ خواهی کرد. این آیه آخر ثابت می کنه که اشاره اون به آیه پنجه مردمان در این آیه کسانی هستن که جفا می رسوندن کسانی که از اون ظالمین در امان می مونن ایمانداران هستن تا به عبد جافدانه و برای این که ثابت بشه این درک درست از آیه هشت جونی می کنیم، شریران به هر سو پرسه می زنند، انگاه که فرومایگی در میان آدمیان برفراشته شود، اما روزی خواهد آمد. آن روز بزرگ که خداوند ما ایسای مسیح باز خواهد گشت و دشمنان خودش و کلیساش رو نبود خواهد کرد و تمام شریران رو مجازات خواهد نموزد. ازمور پونزده آیه و آیه یک. دکته دیگه در اینجا هست. خداوند ها کیست که در خیمه ایتو میهمان شود؟ و کیست که در کوه مقدست ساکن گردد؟ آیا هرکس تعمل کرده اید و به معنای این باجه ها فکر کرده اید؟ اونا اشاره ندار به اون خیمهی که موسى ساخت در وعلیه اول اون خیمهی که ساخته شد در این جا ازش استفاده شده به عنوان نمادی از بهشت جایی که خدای زنده در اون سکونت داره خدا من دار کیست که در خیمه تو میمان شود. واجه ای ابرانی یعنی کسی که ساکن میشه. سالینه چه کسی در خیمه زندگی کرد. در زمان داوود هنوز معبت ساخته نشد بود. معبت رو سلیمان خواهد ساخته. خداوان همچنان در خیمه ساکن بود. بالبته مشاقص بود که اینم مکان پرستش در زمان که به زمان داود می رسیم در یک مکان پرستش یا یک ساختمان بود اما خیمه همچنان وجود داشته و شاید اون خیمه رو در داخل یک ساختمان قرار داد بودن و داود در این مذموع چونی میگه خداونده کیست که در خیمه تو میمان شود بله، کاهنین در اونجا بودن، او در معبر و یا در اون ساختمانی که اطراف خیمه بود، زندگی می کرد و اون آتشدان رو، چراختان رو روشن نگاه می داشت و کارها رو انجام می دهد. اما پادشاه در اونجا زندگی نمی کرد. ده او در قصد خودش زندگی می کرد. در خونه خودش، در اون قصر باشه، کوهش زندگی میکرد. جایی رو که داود برای خودش ساخته بود. اکنون داود میگه خداقند ها کیست که در خیمه ی تو میمان شوند؟ و کیست که در کوه مقدست ساکن گردند؟ مشخصه؟ اشاره او به بهشت هست. خیمه جایی بود که خدای زنده در اون ساکن بود. و بهشت جایی که خدای زنده در اون ساکنه. و داود در آیه دو نبوت میکنه و پاسخ مید. و چونی میگه؟ او که در صداقت گام بردارد و درستگار باشد و از دل حقیقت تابه کوید. چه کسی همیشه حقیقت رو میگه و همیشه درست کاری؟ فقط یک فرد یک فرد که در روی زمین زندگی کرد و هرگز گناه نکرد و همیشه حقیقت رو گفت و او خداقند ماییسای مسیحی بود در زمان خدمت زمینش مسیحای ما بود او که هم خدا و هم انسانه پسر خدا زنده و پسر انسان کیست که در کوه مقدست ساکن گردد آیسه داود پاسخ می ده. کسی که به زبان خیش غیبت نکند و به همسایش بدی روامت دارد و ملامت را در باری نزدیکانش نپذیرد. او که شریران در نظر او حقیر باشند و آنان را که از خداوند می ترسند خرمت بدارد. او که به قول خیش وفا کند هرچند به زیانش باشد. او که اینها را به جا یارد، هر گز جون بهش نخواهد خورد. مشقصاً اینا اشاره دارد به مسیحای محود. و ما مسیحان چقدر سعادتمندیم که ما هم میتونیم بگیم که این آیات به همه کسانی رب داره که در مسیح هستن. تحت خون مسیح قرار دارن و چون این افرادی به خاطر مسیح در کوه مقدس ساکن خواهند شد. کسانی که پارسای مسیح رو دارن به خاطر مسیح در خانه خدا تا به عبد ساکن خواهند شد. خداوندا کی است که در خیمه ای تو میهمان شود؟ پس مذمور پونزله مثالی هست راجب عبدیت و این که چگونه داوود بهش رو تشمیح می کنه به خیمه ی خداوندا یا کوه مقدد جایی که خداوندا رو نازر شد. و شما می دونید وقتی که داود این کارو انجام می ده او در مورد زندگی در اونو صحبت می کنه تنها کسی که می تونست در معبت باشه کائن بود نه افراد عادی اونا قادر نبودن به معبت برند و زندگی کنند و نه پادشاه از مشخصه که داود داره از خیمه به عنوان نمادی از بهشت صحبت می کنه آیه شون مزمور شونزه خدای مرا محافظت فرمازی را که در تو پناه جستم و در آیه پنج داود شونه میگه خداونده تو این نصیب مقرر و پیاله ای من تو سهم مرا نگاه میداری این آیات بسیار مهمه داود در حقیقت میگه مثل هنوی که از قوم بنی اسرائیل میگه خدابان من سهمی دارم، من نصیبی دارم، من میراسی دارم قوم بنی اسرائیل مطابق طایفشون سهمی داشتن، نصیبی داشن از سرزمین کنآن هر بخشی از اونها یک نایی بهش تعلق داشت و هر خانواده بخشی از اون نایی به اون تعلق داشت اگر یکی از قوم بنی اسرائیل بودی در سرزمین کنآن یک بخشی از اون زمین به شما تعلق داشت و اون در روی زمین بود داود اکنون میگه من در مورد سهم زمینیم صحبت نمی کنم. میگه خداوندا، ای خدای زنده، تو نصیب منی، تو نصیب مقرر من هستی، تو سهم من را نگاه می داری. داود بس در مورد اون میراسی که بهش رسیده، اون سه زمینی کنم، آن صحبت نمی کنه. برکه به ما میگه در این آیات به شکل جدی، میگه این سرزمین کنآن به چه اشاره داشت؟ اون وعدهی که خداوند به قوم منی اسرائیل داد، وعدهی سرزمین کنآن، صرفن نمادی بود به اون میراز آسمانی. که به قوم خداوند تعلق داره. چه یهودی و چه غیر یهودی. کسانی که در مسیح هستند، ابدیت به اونا تعلق داره. و داود چونی میگه خداوند و توی نصیب مقرر من. اون نصیب مقرر من در روی زمین، اون بخشی از سرزمینی کن، اون فقط نمادی بود از آینده. آیه پنج، خداوندا توی نصیب مقرر و پیاله من هر یهودی وقتی که این مذمور رو میخوند و بهش فکر میکرد بلا فاصله باید با خودش میگفت داود داره چه میگه؟ آیا ناومیدی که خداوند این بخش از سرزمین کنان رو بهش داده و میگه اینا به درد من نمیخوره و میگه خداوندا تو نصیبه تو میراس من هستی و داود ادامه میده درایشیش خداوندا حدود من به جاهای دلپذیر افتاده میراسی دلنگیز به من رسیده داود میگه میراس من اون سرزمین کنان نیست بلکه خدا زنده است خداوندا که به من مشورت میدهد مبارک خواهم خوند شبانگاه نیست. دلم مرا تعدیب می کند. مشخصه که داود اکنون فکر می کنه. می گه خداوندا من همیشه به تو فکر می کنم. درهای هشت می گه خداوندا همواره پیش روی خود می دارم و چون بر دست راست من از جون بهش نخواهم خورد. اون من میراسی عبدی داده و من را برای اون محفوظ نگاه خواهد داشت. آینو از این رو دلم شادمان هست و تمام وجودم در وجد. ادامه آینو پیکرم نیز در امنیت ساکن خواهد بود. اگر که بدنم رو در قبر قرار بدن، در امنیت خواهد بود. بله، اون بدن در امید دفت خواهد شد. آیه ده، زیرا که جانم را در حاویه وانه خواهی نهاد و نخواهی گذاشت سرس پردید و فساد را ببیند. میگه جانم را در قبرها نخواهی کرد. و نبوت عالی میکنه داود در اینجا و شما میدونی در ادامه آیه ده اکنون در مورد خودش صحبت می کرد که بدنش رو در قلب قرار می دن؟ و میگه جانم در هاویه نخواهد موند و بعد اعدامی میده و نخواهی گذاش سرس پرده ی تو فساد را ببیند مسیحا او که خواهد آمد او فساد را نخواهد دید و او وقتی که بدنش را در قب بگذارن فساد را نخواهد دید این نبوت داود هست داود میگه بدن من را در قب بگذارن فساد را خواهد دید روحم با خداون خواهد بود اما زمانه که مسیحا بیاد و مسلوب بشه و او رو در مقبره قرار بدن و بدنش رو در اون قرار بدن بدن او فساد را هرگز نخواهد دید به این علت که او از مردگان رساخست خواهد کرد. این عبودت ای که داود نبی انجامیده در فصل 16 نیمه ای دوفم آیه ایده، آیه یازده تو راه حیات را به من خواهی آموخت در حضور تو کمال شادی است و به دست راست تو لذتها تا عبدالعابد اون شادی که در انتظار ما مسیان هست اون بهشت راستین حضور خدای زنده هست و داود چونین میگه به دست راست تو لذتها تا عبدالعابد مشخصه که داوود به عبدیت فکر میکنه و به جاودانگی و این که بگیم داوود راجه به عبدیت مطلبی رو نمیدونی این کاملا اشتباهه در صورتی که وقتی که فکر میکنه تعمل میکنه مشخصن داره به این عبدیت فکر میکنه و جهان عبدی میشه به نظامیر دیگه نگاه کرد و این آیات بسیار زیبا رو متعالق کرد و هر مسیح راستین باید بود حیات عبدی که در انتظار شرس فکر کنه و شاید ما که مسیحیان که پیرتر میشیم بیشتر به این موضوع فکر میکنیم اما حتی اگر ایک ایماندار تازه باشید یه نوکیش مسیحی باشید باید به عبدیت فکر کنید بله ما به شکل طبیعی از مرگ حراس داریم اما به هشت برای ما تضمین شده است و این محبت قدا زنده است که او ترس از مرگ رو در هر دلی گذارده به این علت که به ما حشدار بده عبدیتی از دوست عزیز بهشت و جهنمی وجود داره دوست عزیز، و شما در کجا قرار دارید؟ آیا تحت خون مسیح هستید؟ آیا میدونید اگر بمیرید چه روی خواهد داد؟ آیا میدونید معنای زندگی شما چه هست؟ به این علتی که خداونت ترس از مرگ رو در دل شما قرار داده و اون رو فراموش نکنید دوستان ترس از مرگ باید شما رو نزد مسیح بیار، او که بر مرگ و ات برقب قلبه کرد. و ما ایمانداران و مسیحی هیچ ترسی از مرد نداریم و امید ما جلال عبدیست که در مسیحیه. و واقعا نمیشه توصیف کرد وقتی که به بهش برسیم چه خواهد شد. روزای فقط یک جنگه رو بیان کنم. در اونجا ما خدای زنده و عقیقی رو خواهیم نید. زیرا مسیح در اونجا هست با تمامی جلالش، فرای تصورات ما جلالی که برابر با جلال پدر آسمانیه و قدرت او و جلال او به شکل آشکار و نمایانی برای ما مسیحیان وجود داره. و زمانی که ما مسیحیان وارد بههش بشیم، زمانی خواهد بود که او رو پرستش میکنیم، تا به عبد او رو پرستش و ستایش میکنیم و در ستایش او سرود میخانیم. در اون جا سلح و آسایش و آرامش هست. محل پاکی هست. در اون جا گناهی نیست. جایی از که ما متعالم میکنیم ق و متعاری اون برای ما سخت نیست. آیا حتی میشه تصور کنید که یک روز شما بتونید حکمت و شناخت خدای ازلی رو درک کنید؟ شما هرگز نمیتونید در روی زمین به راحتی این مطالب رو حتی ذره درک کنید. و نمیتونید هر لحظه از زندگیتون رو شاد باشید و لذت ببرید. اما در بهشت، درکردن و معتاره و شناخت خدای زنده مثل تماشای یک منظری بسیار زیباست. چیزی که باعث میشه شما لذت ببرید از وجودش. مشارکت با دیگر مقدسین. مشارکتی که پر از دوستی و محبت و شادی هست و در اون جاهش خصومتی نیست. و البته مشارکت با خداون ایسای مسیحی در وحله اول. جلال و بهشت راستین به این منداران مسیحی تعلق داره و کسانی که احد خونه او هستن. دوست عزیز وضعیت شما چه هست؟ تصمیم باید شما را نزد مسیح بیاره. شما باید ایمان بیارید دوست عزیز و فراموش نکنید که ابدیت وجود داره خدای زنده وجود داره و اگر به مسیح ایمان بیارید گناه شما برشوده میشه و در اون راه باریکی قرار میگیرید که به بهش منطقی میشه و شما باید به این موضوع بیشتر فکر کنید و خدای زنده رو شک کنید به خاطر ایسای مسیح در هر روز از زندگیتون
حیات ابدی در عهدقدیم
Series تعلیمی
Eternal Life in the Old Testament
Sermon ID | 7124631216249 |
Duration | 33:02 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Psalm 6:5 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.