00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
به کتاب پیدایش نگاه میکنیم فصل سیزده هم و آیه هشت پس ابرام به لود گفت میان من و تو و میان شبانان من و شبانان تو جدال نباشد زیرا ما برادریم آیا تمامی این سرزمین پیش روی تو نیست؟ التماس دارم از من جدا شویم اگر تو به جانب چف روی من به جانب راست خواهم رفت و اگر تو به جانب راست رفی، من به جانب چرخوام رفت. موضوعی که میخوایم به اون فکر کنیم در مورد دو مرد هست، ابراهیم و لود. و خواهیم دید که چگونه این دو مرد دو دیدگاه متفاوت داشن نسبت به زندگی، هرچند که هر دوی اونها ایماندار بودن. اول اول میخواییم به سمرادی نگاه کنیم که نتیجه ایمان ابراهیم هست به خدای زنده. در حقیقت ابراهیم وقتی که به مصر می رفت به مشکلی خورد و خداوند واسه اون رو نجات می ده. و بعد در فصل 13 می خونیم که پس ابراهیم با همسرش و هران جداش ولود از مصر به نگه برفت. و بدون شک وقتی که ابراهیم از مصر بیرون اومد درست بزرگی یافت. که چگونه خداوند به او یاری داد و او بایسی بدون دروغ و بیریا باشه و نگاهش به خداوند باشه و اعتمادش به اون باشه و دون مال دروغ و کلک نباشه اگه تو میخواییم به سمراتی نگاه کنیم که نتیجه ایمان ابراهیم هست به خدای زنده و عقیله سمره اولی که در زندگی ابراهیم میبینیم این است که او بدنبار سلح بود در اینجا خونیم که ابراهیم و لوت هر دو ایماندار هستن. هر دوی اونها دیده متفاوتی نسبت به زندگی داشتن. اما یک مسیحی به چه شکل باید زندگی کنه؟ در نظر بگید ابراهیم و لود هر دو سروتمند شدن، سروت زیادی دارن در اینجا و ما گفته شده که دارای اونا و گله های اونا چنان بزرگ شده و چون مرتع کافی نیست تا گله های هر دو اونا رو نگاه داره در بین اونا جدایی هست، خشم هست بینه البته شبانهای ابراهیم و شبانهای لود چون آب کم هست، مزرعه کمه، سرسبزی کمه، دوا و جدال هست و البته کن آنیان و فریزیان که ساکن هستن این شهادت بله بود چون دو ایماندار دوا می کنن سر زمین اما ابراهیم از این وضعیت راضی نیست که چرا شبانه های اونا باید باهم جر رو بحث کنن ولذا در اینجا میبینیم که ابراهیم چون ایمان داره، چه میکنه؟ قدم اول رو پیش میگذاره تا سلح و آشتی رو برقرار کنه. و اینی که از سمرات ایمان نجات بخش هست. یعنی فرد بدون مال جنگ و دوا نیست بلکه میخواد سلح و آشتی کنه. نه اونکه وقتی پای حقیقت میاد، کتاه بیاد، بلکه واقعاً به دنبال سلح و دوستی و آشتی باشه. دین مسئلیت دوست عزیز، دین محبت و دوستی هست. ما به دنبال جنگ و دعوان هستیم. ما مسئلیان به دنبال سلح هستیم. ولی گاهی در بین ایمانداران اختلافی پیش میاد و این باعث ناراهتی میشه وقتی که جدال هست این نباید باعث بشه دو ایماندار رو از هم جدا کنه دو برادر مسیحی رو از هم جدا کنه و بارها به ما گفته شده که چقدر برای ایماندار مسیحی چقدر مهمه که بدون مال سلح و آشتی باشه رومیان فصل دوازده آیه هیجده به ما مسیحیان چینین گفته شده اگر ممکن است آنچا که به شما مربوط است با همه مردم در سل زندگی کنید یعنی فصل سه آیه هیفته به ما گفته شده زیرا که راده خدا چینین است بهتر است که برای نیکو کردن رنج بری تا برای بدی کردن و خدابند ایسای مسیح میگه سادت من کسانی که به دنبال سل هستم، سل جویان داوند ما که کامل هست و قدوسه وقتی که وز می کنه با اقتدار چونین میگه خوشا به حال سل دهندگان زیرا اینشان پسرام خدا خاند شد بس ما بسیار کسانی هستیم که به دنبال سل هستیم نه بدین مناکه وقتی که گناه هست کوتاه میره و اون رو میپذیریم نه بدین مناکه به شکل عملی و به شکلی که باعث جلال و خداون نیشه به دنبال آشی و دوستی باشیم و ابراهیم در اینجا در میابه تنارایی که میشی این جدار رو بین شبانه از میان برداشت اینی که اصلا جدا بشیم و این درس مهمی هست برای ما مسیحیان خدافند از ما چه میخواد؟ ما میخواد تا کسانی باشیم که بدنبال سل و آشتی باشیم با دیگران. این نتیجه ایمان ابراهیم هست که بدنبال سل و آشتیه در دلش خسومت نگاه نمیداره بدنبال انتقام نیست بلکه بدنبال سل و دوستیه و ابراهیم حاضره از حق خودش در بگذره اون رو زیر پا بگذاره. آیایی نو ببینی چه میگه؟ به لوت چونین میگه آیا تمامین سرزمین پیش روی تو نیست؟ التماس دارم از من جدا شدم. اگر تو به جانب چپ رفی، من به جانب راس خواهم رفت. اگر تو به جانب راس رفی، من به جانب چپ خواهم رفت. بس اپراییم چه کار میکنه؟ حق خودش رو کناه میگذاره. حتی چند که سنش بیشتره او باید انتخاب کنه هرچند که اگر نفسانی فکر کنه، ممکنه بگین نه من باید اون زمین خوب را انتخاب کنم. به لحاظ نفسانی به نظر می سه ابراهیم فرد زعیفیه. ابراهیم حق تو چه هست؟ نفع تو در چه هست؟ در این که جایی بهتری را انتخاب کنید. اما ابراهیم یک فرد ایمانداره. او با ایمان رفتار می کنه. از حق خودش در می گذره و اعتمادش به خداونده با ایمان زندگی می کنه. و در نتیجه اجازه میده لود انتخاب کنه. و ما به عنوان مسیحان باید به این شکل زندگی کنیم. نباید روی حق و خواستهای خود پافشاری کنیم. وقتی که ما صرفاً به فکر خواستها و حق خود هستیم اون وقت بدون شک مانه میشی تا رفتار درستی داشته باشی مثل یکی مسیحی و این خصوصیتی که شما در زندگی ابراهیم میبینید که به دنبال سل و آشتیه و حاضر از حق خودش در بگذره و علاوه ابراهیم چیزهای این دنیا رو کوچک میشه شما. شما اگر ایمان راستین داشته باشید، این ایمان به شما آزادی میده. ما رو آزاد میسازه از این که خودخواه باشیم، فقط به فکر چیزهای این دنیا باشیم. ایمان زنده بتونی میگه آه، حق تو این نیست، تو بهتره که اون زمین بزرگتر رو داشت باشی. نه نه نه، ایمان زنده میگه خداوندها اراده تو با انجام رسد بر روی زمین چنان که در آسمان هست. اگر به اناجلی نگاه کنید میبینید که خداوند ما یسایی مسیح وقتی که واردون باغ جتسمانه میشه و اون رنج عظیم در انتظارش هست در اونجا چه میگه؟ میگه نه اراده من حاضر حتی جونش رو از دست بده و مسیح به خاطر گناهکارانی مثل من و شما چنین میگه ای پدر نه به خواهش من بلکه به اراده تو و ابراهیم هم شبیه مسیحا دعا می کنه او هم فرا می گیره و حاضره که از حق را خودش بگذره به چه علت؟ چون ایمان داره به خداوند اعتماد داره به خداوند و خداوند بهش می گه کل زمین به تو خواهم داد نگران نباشه و البته وقتی که به زندگی ابراهیم نگاه کنید و این انتخابش این نشونه زفنیست چیزهای این دنیا رو کم عرضش می شماره و علاوه به عنوان یک مسیحی و یک ایماندار ما باید دید بالای از خدای خود داشته باشیم. اکنون ابراهیم که همچنان به عنوان یک ایماندار داره روش میکنه و در تجاربی که داشته و در آزمایش هاش داره ایمانش قوی میشه و خداون داره زندگیو رو شک میده و قوی میشه و خداون داره از او استفاده میکنه. میبینیم که ابراهیم چگونه دست و فرا میگیره. همچنان که دیدش نسبت به خداوند درست میشه. این دید بهتر و بهتر میشه و خداوند از همه چیز ارزشمند تر میدونه و در نتیجه به راحتی میتونه از چیزهای دنیاوی و حق به خودش دل بگذرد. زیرا خداوند رو داره و به علاوه ابراهیم می دونست که لوت نیست باید به شکل شخصی خداوند رو بشناسه و همیشه به عموش ابراهیم اعتماد نداشته باشه اکنون لوت باید جدا بشه و بره و خودش به خداوند اعتماد کنه تا اکنون ابراهیم مرتب هوای لوت رو داشت بعدن نتیجه لط نیاز داشته از ابراهیم جدا بشه و اعتمادش به خداوند زیاد بشه در این شرایط لط ایمانش به خداوند بسیار کم هست و امچنین این رو در اون تصمیمش میبینید که او فراموش کرد خداوند و برکات او رو و فقط چشمش به چیزهای دنیاویه. و شما به عنوان یک مسیحی باید مثل ابراهیم رفتار کنید. یعنی دیدتون نسبت به خداون عظیمتر و والاتر بشه. زیران خداون متعاره، عظیمه، سرچشمه تمام برکاته. و اون وقت باید حاضر باشید خودتو در جای دوفم قرار بدید. نه این که در جای اول. انسان طبیعی، انسان نفسانی همیشه خودشو در فحله اول قرار میده. همیشه من، من، من، حق من، حق من چیست؟ من باید برنده بشم. من باید انتقام بگیرم. این برای من. اما در اینجا ما میبینیم که ابراهیم بنوان یک ایماندار جای دوم رو میگیر. اجازه میده لود جای بهتر رو بگیر. زمین حاصل قیستر رو انتخاب کنه تا بین اونا سل و آشتی باقی بمونه. به علاوه دوست عزیز بنوان یک مسیحی ما باید نگاه با خداوند ایسای مسیحی باشه تا در زندگی ما کار کنه و ما رو هدایت کنه. ابراهیم چی کار میکنه؟ در فکر سل و آشتی هست، از حق خودش میگذره، جای دوم رو میگیره، تا این آشتی برقرار بشه. و بعد منتظره تا خداوند زندگی او رو هدایت کن. بله، لود به اون جای زمین حاصل خیز میره. اما ابراهیم و این انتخابش به ما چی میگه؟ ابراهیم اعتمادش کاملن به خدای زنده است. میگه خداونده تو زندگی من رو کنچول کن. من به دنبال سلح و آشتی هستم. زندگی من در دستهای توست. دارای من، دارای من نیست. و همچنین این دارای من خدای من نیست. این دنیا همه اون چیزی نیست که من به دنبال شدم. نه خداونده من به فکر اراده تو هستم. تو زندگی من رو هدایت کن. شما با عنوان یک مسیح همیشه اون کایی رو که درست انجام بدید و نتیجهش رو بگذارید دست خداوند و این شما رو آزاد میکنه لازم نیست دروغ بگید، فریبکاری کنید، کلک بزنید تا به حقتون برسید نه بسپاره دست خداوند تا خداوند برای شما بجنگه پس در این شرایط ابراهیم می سپاره به خداوند و میگه خداوندا من با اون زمینی که حاصل خیز نیست اما تو خدای من هستی و وضعیتم بسیار بهتره تا اینکه در جای حاصل خیزی باشم و تو من رو ترک کنی پس ابراهیم با ایمان و با آسایش به لوت میگه اگر تو به اون سمت بری من به سمت مخالف خواهم بفرم و خداوند با من خواه بود و من اعتمادم به اوست بلاوه، سمر ایمان ابراهیم چه هست؟ اینه که او به فکر حرمت و جلال نام خداونده و نه منفعت زمینی خودش. ابراهیم دریافت که برای حرمت نام خداوند و به خاطری که در بین کنانیان این ایمانداران بدنام نشن، باید عاشق کنه. به بلاوه ایمان داشت به مشیت خداوند و حبرانی مطلقش که او را راه نمی کنه. بلاوه، لود باید از او جدا بشه لود باید بره و خودش به خداون اعتماد کنه و نگاهش به خداون باشه لود باید این دست رو فرا بگیره که ابراهیم همیشه اونجا نیست حتی اون دوستی فامیلی وجود داره اما لود باید فرا بگیره تا نگاهش به خداون باشه و سالها بعد در رحمت خداون ابراهیم میاد و لود رو نجات میده و به علاوه وقتی که صدوم و امور نوبود میشه خداون لود رو رهانه میکنه و اون رو نجات میده از اونجا اما در این شرایط ابراهیم فرا خونده میشه تا با خانوادش از لود جدا بشه و لود نیست، باید از لود جدا بشه و در نهایت چون ابراهیم به فکر جلال و حرمت خداونده حاضره از اون دوستش با لود در بگذره. به خاطر سل، به خاطر آشتی، به خاطر این که میخواد به خداون وفادار بمونه، حاضره از لود جدا بشه. و شما نیز دوست عزیز اگه مسیحی هستی، باید حاضر باشی تا از حقه در بگذری، باید حاضر باشی سلیبه تو بردوش بگیری و هم کنی، باید حاضر باشی تو ملکوت مسیر و جویا بشی و نگاهت به چیزها این دنیا نباشه و نگاهت به خداون باشی تو از طریق مشیتش زندگی شما رو اداره کنی و به فکر جلال خداون باشی و نه فقط منافع زمینی خوده و این ها رو ما در زندگی ابراهیم و تصمیم اونو میبینیم حال خواهیم دید، خطرات یک ایمان زعیف چه هست؟ اینو درایه ده تا سیزده میبینیم. ناومیدی و خطرات یک ایمان زیف جه است. کتاب مقدس به ما میگه که لوت کسی بود که یک ایماندار زیف بود. شاید لوت فشار زیادی روی ابراهیم گذاشت و گفت بیا بریم به مص. در فصل دوازده میخونیم در آن سرزمین قهتی شد. یعنی در سرزمین کنان و ابراهیم به مصر رفت. شاید لود چون ایمانش ضعیف بود، ابراهیم رو تشفیق کرد تا به مصر برد. و اکنون که در اینجاز رو باید انتخاب کنه چون ایمانش ضعیف هست، صرفاً دیدش دنیاوی هست و دیدش آسمانی نیست. نگاه است به چیزهای زمینیه و نه چیزهای آسمانیه. ما به عنوان یک مسیحی شهروندیمون در آسمانه. ما در این دنیا ظاهریم، غریبهیم، مسافریم. و امچنان که در این جنگی ها به عنوان یک ظاهر در سفریم باید ذهن و اندیشمون و چیزهای آسمانی باشه. بدونیم خونه ی ما اینجا نیست. ما به صوره میراس عظیمی در عکتیم. خانه ی ما در آسمان هست. در جلال. جایی که مسیر رفت و اون منظر رو فراهم کنه. اما لود دیدش کاملا دنیاویه. و این رو کاملا در اون تصمیم یکی گرفت میبینید. به شکلی که این تصمیم رو میگیره و فکر میکنه و نگاه میکنه و نتیجه اینتخابه چه خواهد بود؟ در این شرایط لود صرفاً بدنبال برکات دنیاوی هست تا برکات معنوی و دوست از این سآل برای شما اینه آیا شما از مسیح برکات دنیاوی رو میخوایید یا برکات معنوی رو؟ آیا میخوای در مشکلات دنیاویتون رو حل کنه یا این که میخوای شما رو نجات بده؟ آیا می خواهید به شما یا برکات دنیاوی بده، شما را شفا بده، یا اینکه شما را نجات بده بدل سازبی که از فرزندانش آیا به دنبال برکات دنیاوی هستی یا برکات آسمانی؟ اما لوت کسی هست که ایمان داره و خدا را پرستش میکنه اما صرفا به فکر منافع دنیاوی هست و چندان به فکر روح و جانش نیست صرفا به فکر نیست که در این دنیا موفق باشه و انبال و دارائش فوزونی آبه. در این شراع به لحاظ معنوی لود چندان قوی نیست. و در نهایت میره و خیمه شو در نزدیکی صدوم میزنیم. و بعد میخونیم که انتا در صدوم زندگی میکرد. و به عنوان یک ایماندار ایمانش قوی نبود تا در بین چون این افراد لوادکار و شریری زندگی کن. اون افراد گناهکار بودن، شریر بودن، اما لود خیالش نبود. چون اونجا سروت هست، حاضر بود اونجا بره. و دوست عزیز، چما اگه یک مسیحی هستی به عنوان یک مسیحی باید بسیار مراقب باشی که چه تصمیم میمی گیری؟ و به کجا میری؟ باید افلا به مسائل معنوی فکر کنی، اگر میخواد خونه رو جا بجا کنی، آیا کلیسه های خوبی در اون جا هست؟ که بتونی به اون جا بری، آیا تصمیم من جایی که میرم کاری که انتخاب میکنن روی زندگی معنوی من چه تحصیلی داره؟ آیا من کاری رو میگنم که روز یک شمبه باید بنام سرکار و بعد کلیسه ها رو فراموش کنن؟ دوست عزیز، لوت انتخابی که میکنه صرفاً بر خواسته های دنیاییست انتخاب اشتباهیه و به فکر سادت روه جانش نیست و این انتخاب همیشه نتیجه طولانی و خطرناکی داره برای لوت و همچنین برای شما دوست عزیز مراقب باش که چه تصمیمی میگیریم تصمیمی که لوت میگیره صرفاً برای منفعت کوتاه مدته اونگاه لود چشمانش رو برفراش و دید که سراسر وادی اردن همچون باق خداوند پر آب است. ابراهیم او گفت به سطح سر امین زمین نگاه کن اما لود نگاه کرد به اون جایی که سرسبز بود. مشخص جایی که مرتع سرسبز هست و آب هست باید به اون جا بره مشخص که گله در اون جا رش می کنه. به سمت جنوب جایی که باق خداوند پر آب هست اما لوت اگر با ایمان نگاه کرده بود در می آف که اون مکان جایی هست که پر از افراد گناهکاره و حتی اگر به سمت دیگه نگاه میکد در اون سمت مراته سرسبزی نیز وجود داشت اما نگاه لوت صرفا به اون جایی که باقه و سرسبزه و سروتی که میتونه به دست میاره و با خودش میگه اگه من من جا برم رماها و گلهی من فزونی میابه و ابراهیم با دیدگانش آنچه که میبینه تصمیم میگیره و اون چیز روی که انتخاب میکنه برای خودش هست در صورتی که ابراهیم از روی ایمان رفتار میکنه لود به فکر حرمت و جلال و نام خداول نبود، به فکر سعادت معنوی خودش نبود، بلکه صرفاً آنچرا که دنیاوی میدید، برگذید. دقیقاً همون کاری که هوا انجام داد. اون میوه ممنوعه رو دید و چید و خورد. و پیدایش فصل 3 آی 6 می خونیم که چون عوا دید که آن درخت خوشخوراک هست و چشم نواز درختی دلخواه برای افزودن دانش از آن میوه گرفت و خورد و به شوارو خیچ نیست داد که بخورند و یوانا به ما میگن چی که در این جهانست شهوات چش و جسد و قرور زندگی اینا از پدر نیست بلکه از این جهانه بلکه جهان رو دوست داشته باشه خدای زنده رو دشمن خود می سازم لود حتی چند که ایکی ایمانداره، اما در نمی آبه که صدوم چه جای خطرناکی هست. کتاب مقدس مرتب به ما میگه و تأکید می کنه که لود خییمه خیش را تا صدوم نقه کرد. یعنی برایش مهم نبود که اونجا جایی که افراد شریع و گناهکار هستن. جایی که ساکنین او بسیار شریع بودن و کاملا یاقی بودن. و لود مثل پولوس فکر نکر وقتی که به قرنتوس می رفتا برم و اونجا انجی رو بشارت بدم پولوس گفت من نمی خواهم در بین شما هیچ چیز رو بدونم مگر مسیحی که مسلوب شد این دیده پولوس بود وقتی که به قرنتوس رفت جایی که گناه بود و شرارت اما لود به این شکل با اونجا نقل مقام نکرد تا انجی رو بشارت بده تا ایمان رو بشارت بده نه او به فکر منافع دنیاویش بود به شکل... به این شکل فکر میکرد که اینجا خونه منه خونه عالی میسازم اما ابراهیم نگاهش به آسمان بود به شهری که به دست خدایی زنده ساخته شده دوست عزیز شما نگاهت به کجاست؟ امیدت به کجاست؟ آیا میخوایید در این دنیا وضعت خوب بشه؟ یا این که نگاهت به آسمان و اون جایی که مسیح رفتید و برای ما مکانی اماده کنه؟ لود به دنبال زندگی راحتی هست در اونجا. اما لود انتخابش انتخاب خطرناکیه و قدم به قدم لود به سلوم نزدیکتر میشه تا در نهایت میخونیم که در براور در اون شهر نشسته و حتی ادهی میان و سؤالا رو نزد اون میارن در نهایت دخترانش با زنان لود استواج میکنن و اون به عنوان بیکه از بزرگان صدوم در دروازه شرمی نشست اتا دامادهاش با احترام نمیگذشتن وقتی که اونها گفت که اکنون خداوند میخواد این شرم رو نابود کنید، فرار کنید داماد شروع میکنه به ریش لود خندیدن اکنون لود فهمیده که مجازات در راه با باید فرار کنه و به خانوادش حشدار میده و می خونیم که وقتی که لود در صدوم هست بسیار بسیار اندهوباره و غمگینه پترست اینو به ما میگه لود که یک مرد پارساز با اون شرارت اونجا واقعا اندهوبار شده و فقط خداونده که باید اون فرشتگانو بفرسته دست اونو بگیری و به زور از اونجا بیرون بیار پس زندگی لود به ما میگه که این چقدر احمقانه هست که ما کل انرژی و طوانمون رو در این زندگی بگذاریم و فراموش کنیم که جهان بعدی نیست هست و روح نامیرای خود رو فراموش کنیم و خیمه خود رو در نزدیک صدوم بزنیم و روح و جان و خدا فراموش کنیم. بلاوه، لود و تصمیمی که میگیره به ما نشون میده که فیض خدای زنده و حقیقی چقدر عظیمه که او رو نجات میده. بعدن می خونیم که حتی وقتی که لود همچنان در اون شهر بود و خداوند فریشتر رو می فرست و به اون هشتارو می دهید و می گه برخیز از این مکان بیرون برو. زیرا خداوند می خواد این شهر رو نابود کنه اما لود نشسته اما فیض و رحمت خداوند ما چقدر عظیمه که او رو به زور از اونجا بیرون بیاره. و می خونیم که خداوند بر صدوم حمور گوگر و آتش را از آسمان بارانید. و اگر ما نجازی آفته باشیم، خداوند ما رو حفظ میکنه اما اگر ما مثل لود تسلیم بدی بگیریم، انتخاب بدی داشته باشیم، نتائج اون رو خواهیم دید اگر فرزندانش باشیم ما رو تنویه میکنه و باز میکردن و در حقیقت بذارید ببینیم نتیجه اعتماد و ایمان به خداوند چه حد است در حال 14 تا 18 در مورد ایمان ابراهیم میخونیم اونجایی که مهمه در این فصل، فصل 13، یعنی که خدای زنده و حقیقی همیشه نزد فرزندانش میاد که برای او زندگی میکنن. پلوس از دوم قولنتیان فصل 7 پس خداوند می گوید از نیان ایشان بیرون آیید و جدا شوید و چیزای ناپاک را لمس ما کنید و من شما را خواهم پذیرفت و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود خداوند قادر مطلق می گوید این وعده خداونده شما اسلام و محمد را تر کنید گناهانتون را تر کنید بیایید نزد خداوند و خداوند شما را مثل فرزندان می پذیره چیزهای ناپاک رو لمس مر کنید، توبه کنید، اونا رو کنار بکزارید، به دربال این باشید که اراده این او رو به انجام برسونید. و خداوند میگه شما رو مثل پدر خواهم بذیر آفد. و ابراهیم چون که جدا میشه و میاد به اون منطقه تا خداوند رو جلال بده، و خودش رو وقف خداون می سازه اکنون که در سرزمین کنان ساکن شده و خود رو به خداون سپرده تا او رو هدایت کنه ایمانش رو به خداون سپرده و مشیت او اکنون خداون میاد نزش و وعده رو به او تکرار می کنه و چون این میگه اکنون چشمان خیش را برفراز از جای کسی به سوی شمال و جنوب و غرب بنگرد تمام این سرزمین رو به تو میدن وقتی که لود نگاه کرد نگاهش به چیزهای دنیاوی بود اکنون که ابراهیم نگاه میکنه کل زمین رو میبینه اما خداوند میگه این سرزمین رو تا بعبت به تو میدن نسل تو همچون غبار زمین میشه دیده ابراهیم اکنون دیده ایمانی هست وقتی که خداوند بهش میگه، نگاه کن، این زمین از آن توست. آهی پونزه، سراسر این سرزمین ها که میبینین، تا عبد به تو و نسل تو خواهم بخشید. اکنون وقتی که ابراهیم نگاه میکنه به هر جدی که نگاه کنه، میدونه که خداوند با او هست، از او مراقبت میکنه و او رو حفظ میکنه. لود سیفن بگی یک جهت نگاه کن. جایی که من فتش من. خداوند به ابراهی میگه به همه جا نگاه کن. کوه و درش، شمال و جنوب و شرق و غرب، جایی که در ره، جایی که کوه هست، جایی که سهرای خوش هست، جایی که مرتعه سبس هست. تمامی اینا به من تعلق داری. خداوند میگه در هر جا که باشی من از تو مراقبت میکنم. در هر شرایطی که باشی با تو هستم و تو رو ترک نمیکنم. ابراهیم به این منطقه نگاه کن، به شگفتی در بیا که من اینا رو برای تو فراهم کردم و ما نیز منوان مسیحیان اگر به خداون ایسای مسیح ایمان داشته باشیم باید به حیرت در بیایم که چگونه خداون برای ما فراهم کرده و جرفا و پهنا و عظمت محبت ایسای مسیح رو ببینیم که بر ما فرو ریخته شد و به شگفتی در بیاییم از وعده که خداوند به ما داده که در مسیح ما رو میپذیره و به این مسائل تعمل کنیم و چه برکتیه که خداوند به ما مسیحان داده محبت مسیح که فرای درک و تصور بشریه و وعدهای خداوند چی تصلیه برای ما هست اکنون در آی پونزه خداوند وعدش رو به ابراهیم تکرار میکنه و میگین سرزمین کنان رو به تو خواهم داد و اینشو میده که وعدای خدافند به حقیقت خواهیت پیوه است و در زندگی و در دل یک مسیحی یک ایماندار اینا روش میکنه خدافند میگه نسل تو رو همچون غبار زمین میگردنم کن آم سرزمینیه برای ابراهیم که در اونجا خونه ای نمیزازه در اونجا در چادر زندگی میکنه اما نگاه او به اون شهری که در آسمانه اما وقتی که ابراهیم نگاه میکنه و به سرت ها سر زمین میدونه که وعده خداوند کمالش در این دنیا نیست این که از مفسر این چیلیون میگه وقتی که خداوند میگه این سر زمین رو تا به عبد به تو خواهم داد این نمادی از اون کنآن آسمانی که به فرزندان معنوی ابراهیم داده میشه تا به عبد یعنی او به هشت راستین که خداوند ما یسایی مسیح در اونه. ابراهیم بایستی با ایمان گام برداره. گویی این سرزمین به او تعلق داره. و عده خداوند او گفته این سرزمین از آن توست. ابراهیم میپذیره ایمان داره. و یک مسیحی هم باید بدونه که این جان به او تعلق داره. خداوند بعدش رو داده و زمانی خواهد آمد که خداوند این جان رو از گناهکاران پاک میسازه و اونجا مسیحیان در این جهانی که از نو ساخته شده تا به عبد ساکن خواهند بود. ولیزا ما خداوند و برکت میگیم که در ایسای مسیحی تمامی برکات آسمانی رو به ما مرسونه. و کلام خدای زنده مثل ایک باغ میمونه، مثل اون کنان که برشگاه زیادی درش داره و هر بخشی رو همچنون که ابراهیم می رفت و می دید کتاب مقدد نیست در ایش بخشهای زیادیه به ما تسلیم می ده یقین می ده و ما این رو متعالی می کنیم و ایمان ما قوی می شیم در آیه ایجاد می خونیم که ابراهیم خیمه ای خدا نقل کرد و رفته نزدیک بلوط ممری در هبرون ساکن شد و در آنجا مذبحی برای خدافند بنا کرد فکرزانی که به خداون اعتماد دارن از فرامین و اطاعت میکنن، هرچند که این دنیا ممکنه فکر کنه اینها احمقن و بازندن، در نهایت وارد برکات دوستی و آشی با خداون میشن. وقتی که زندگی کالب رو بخونید، که سالها بعد از ابراهیم هست، در مورد رو گفته شده که رو کاملا از خداون اطاعت کرد. و او به هبرون رفت و در اونجا ساکن شد. هبرون یعنی جایی که مشارکت هست. و کالب نیست به ننبال مشارکت و دوستی با خدای زنده بود. دوست عزیز به عنوان یک مسیحی من و شما باید به عنوان سل و عاشقی باشیم خسونت و نفرت رو انتقام جوی را از دل بیرون کنیم به دنبال سل و عاشقی باشیم چیزها این دنیا رو کم ازش بدونیم و همیشه مسیح و ملکوتش رو ازش منتر از همه چیز بدونیم به علاوه آذه باشیم از حقمون بگذاریم و انتظار داشت باشیم تا خداوند از طریق مشیعتش ما رو به جایی که میدونه برسونه به دنبال جلال خدافن ایسای مسیح باشیم و نم منفعت خودمون. و امچنین بیاد داشت باشید که اگر ایمان ضعیف باشه چه خطراتی رو به دنبال داره. لود رو فراموش نکنید در چه جایی ساکن میشه و چه مسیبت هایی میمونه و در نهایت چگونه باید از اونجا نجات یابه و همه چیزش در اونجا سخته میشه و نابود میشه. و دوست عزیز شما اگر مسیح رو ندارید فراموش نکنید که شما نیاز دارید تا خدا زنده پدر آسمانیتو میشه و باید با او آشتی کنید و باید چیزهای ناپاک رو لمس نکنید و نزد او بیایید تا شما رو به پذیره و اگر به خداون ایمان داشته باشید خداون نزد شما میاد به شما تسلیم میده به شما آرامش میده میاد داشته باشید خداون چگونه به ابراهیم فرمان داد بنگر جنوب و شرق و غرب و شمار و هر جا نظر کنی این جا به خداون تعلق داره وعدای خداون برای ایماندارانه و اینا در مسیح به کمال میرسه خداون وعده داد که کنآن رو به تو می بخشم و اون کنآن نماتی هست از اون کنآن آسمانی زیرا این سرزمین به نسل ابراهیم داده شده تا بعبت یعنی بهش ملکوت مسیح کنآن آسمانی ارشلیم جدید و این جایی که شهر ما مسیحیانه مسیح اون رو با خونش برای ما خریداری کرده و به ما تعلق داره اگر وارسیمون باشیم پس ما مثل ابراهیم با ایمان سالکیم گوه این جهان به ما تعلق داره ودای خداوند از آن ماست و ما حاضریم تا بازنده باشیم و از حق و خود در بگذریم و مثل ابراهیم بیاییم و در حبرون ساکت بشیم یعنی با خداوند مشارکت و دوستی داشته باشیم مگر هریک از ما مثل ابراهیم با ایمان سالک باشیم و نگاهمون به اون کنآن آسمانی باشیم
ابراهیم و لوط؛ دو جهان بینی متفاوت
Series تعلیمی
Abraham and Lot – Two Different Attitudes to Life
Genesis 13.8
Pastor Christopher Buss | 11:00am | Sunday 23 June 2024
Sermon ID | 62424184522375 |
Duration | 34:06 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Genesis 13 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.