00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
به کتاب اعمال رسولان نگاه میکنیم فصل بیستوم و آیه که در نظر داریم آیه سی و شیش هست آیه سی و دو و اکنون ای برادران شما را به خدا و به کلام فیض او میسپارم که قادر از شما را بنا کند و در میان همه مقدسین شما را میراز بخشد این کلام که پولوس آنها را بیان کرده و شرایطی که این کلام بیان شده پولوس به سوی ارشالیم در حرکت هست تا با خودش اون هدایه رو که جمع کردن کلیساها برای فقرهایی که در ارشالیم هستند پلوس داره اون هدایه رو به ارشالیم میبره و احساس میکنه که شخصاً باید اون هدایه رو به مسیحیان در ارشالیم میبره و در این بقش از سفرش هست که میخواد سوار کشتی بشه و میاد به مایلیتوس میرسه های 17 و وقتی که به اون جامعه نسن و از کشتی پیاده میشن پولوس در میابه که ناخده های کشتی به اونا گفته که چهار روز باید در اونجا بمونن بدون شک مشکلاتی در مورد کشتی هست و یا اوضاع دریا مناسب نیست هر صورت اونا باید چهار روز در اونجا بمونن و پولوس از اون فرصت استفاده میکنه و در میابه که حدود 40-50 کلومت داره تا به افصاص برسه کلیسایی که در اونجا تحسیز کرده بود و شبانه میکرد به مدت زیاده کلیسایی که پولوس اونجا رو واقعا دوست داشت و ایماندار اونجا پولوس رو دوست داشن و اکنون دار از این فرصت استفاده میکنه و کسی رو به اونجا میفرسته تا در اونجا ملتوس بره و با مشایق اونجا صحبت کنه و اون مشایق رو دوت کنه تا بیان تا با پولوس صحبت کنه البته پولوس در این شرایط میدونه اوضاعش مناسب نیست ادهی بهش گفتن که خطری در انتظارش هست و چون این نیست هست بعد از این واقعه او به روم در زندان انداخته می شه اما اکنون از این فرصت استفاده می کنه و فکر می کنه که شاید این آخرین فرصتی داره که بتونه با این مشایق صحبت کنه و با این ایمانداران گفتگوی داشته باشه و این کار انجام می ده و کسانی میرن راه طولانی هست اما باز می گردن و پولوس با اونا دیدار می کنه و این سخنانو با اونا می گه و این آخرین کلامی هست که با اونا صحبت می کنه وقتی که از اونا جدا می شه و با اونا می گه شاید من رو دیگه نبینید توسط از اگر شما در چنین شرایطی بودید چه می کردید؟ کلام پولوس به درستی انتخاب شده، پر از محبته، پر از دلسوزی، البته اینا تحت ادایت رول قدس نمیشه شده و این آیاتیه که در نظر میگیریم پلوس شنیر میگه و اکنون ای برادران شما را به خدا و به کلام فیض و اون میسپارم که قادر است شما را بنا کند و در میان همه مقدسین شما را میراس بخشد اینا بسیار کلام مناسبی هست نه تنها برای اونا بلکه برای من و شما اگر ایماندار مسیحی باشید وقتی که سال تازه ای رو شروع می کنیم و با توجه به اون به این آیات فکر می کنیم می تونیم به اولین کلام پولاست اقت کنیم ببینید به چه شکل صحبت می کنیم و اونا رو مخاطب می ساز می گه اکنون ای برادران چه محبتی در کلام پولوس هست. محبت بسیار قوی هست. یک دوستی برادرانهی بین پولوس هست، شبان این کلیسا و دیگر مسیحیان. و بکشید برای چند لحظه به این موضوع فکر کنیم. اینو دوستی و محبت در کلیسای مسیح هست، در بین مسیحیان و امتحانی بین اعضای کلیسا و شبانشون. و به این شکل که خداوند اونا رو برکت میده. ما میتونیم به دیگر مصیان در کلیسا نگاه کنیم و همچنین به شبان کلیسا و اونا رو به عنوان برادران خودمون بدونیم در خداوند یسای مصیح. و این چیزی که باید همیشه در بین ما وجود داشته باشه. کلیسا هیچ ایرالی درش نیست اگر این دیدو داشته باشن نسبت به دیگر اعزای. اما متاسفانه گاهی این از بین میرد و اگر این اتفاق روی بده کلیسا افول خواهد کرد. در حال صورت به این زیاد اشاره نمیکنم. پلاس، اون مسیحیان چونین میگه؟ میگه شما را به خدا، یعنی خدای زنده و حقیقی میسپارم. میتونیم کل روز رو صحبت کنیم به همین واجه، خدای تصلیز. میگه من شما را به این خدا میسپارم. شما چه خواهی بگفت دوست عزیز؟ به این مسیحیان. که اگنون باید برگردن به افسوس دقیقا مثل شهرهایی که در اون زمان باستان بود شهری که پر از شرارت هست پر از گناه هست پر از بودپرستی هست دین باطل درش هست همه نوع شرارت و گناهی در اون افسوس وجود داره و این مسیحیان باید به اون شرایط بازگردن و در اونجا شبانی ندارن که از اونا ها امایت کنه و کلام رو با اونا برسنه. عهد جدید هنوز کامل نشده چنان که ما اون رو در دست داریم. و این مسیحان به جایی میرن که شرایتشون بسیار سخته و امایت اندکی وجود دار به یک عنوان. به این دلیله که پلوس با اونا چونین میگه و کلام بهتر اینه میتونین میگه. میگه با همه این مشکلات که وجود دار من شما رو به خدای زنده میسپارم. خدایی که حاضره، وجود داره، خدایی زنده و این برکت غیر قابل قیاسی هست که ما چونین خدایی رو بشناسیم و در حضورش سالک باشیم و به یک کلیسا تعلق داشته باشیم جایی که حضور و خداون احساس میشه و این بسیار ضروریه و حیاتیه یک داستان قدیمی هست در مورد مارتین لوتر و یک کشاورز مارتین لوتر داره توی خیابون راه میره و یک مردی رو میبینه که بقیل جاده نشسته و این فرد بسیار بسیار ناراهته لوته این فرد رو نمیشه ناسه اما میره نزیکش و شروع میکنه صحبت کردن و مشکلی که وجود داشت چه هست از اون میپرسه اون میگه اون خونه رو میبینی که اونجا سخته اون مذری که سخت و اکنون خاکستر شده اون مرد میگه اون خونه ای منه اون زندگی من اون همه چیز من بود که اکنون سخته و نابود شد و شما در این شرحات چی میگه؟ فرده که در شرحات بسیار بدی از همه چیزش روش از دست داده لوته با اون چی میگه؟ با اون که شاورز میگه آیا میدونی اعتراف نامه ی رسولان چه هست؟ اون مرد میگه بله میگه خب چه هست؟ پلوس میگه این رو برای من تکرار کن. اون فرق میگه من به خدا اعتقاد دارم. و بعد؟ لوتر میگه آیا من لازمه چیزی که بیگن اگر خداوند حامی تو باشه و او رو در مسیب شناسی واقعا در هر شرایط سختی میتونی زندگی کنی و این شرکتی که او رو تشویق میکنه میگه خدا حضور داره در بین قومش در کلیسای خودش مزموع 46 چه میگه میگه خداوند پناه و قوت ماست و یاولی که در تنگی ها یافت میشود بس نخواهیم ترسید اگرچه زمین متردک شود و کوه ها به قهر دریا افتد و پلوس در موقع دیگه نامه ای رو می نویزه و می گه پلوس که هست، اپلوس که هست، سیفاس که هست می گه این ها که هستن این ها صرف کسانی هستن که کلام خدا رو به شما می شنوند این ها امسان های معمولی هستن و بعد جارجی به خدا زنده صحبت می کنه که تا به عبد باقیست به این خدا هست که پلوس اکنون می گه ای برادران شما را به خدا می سپارم در بعضی از کلیسه ها یک نگرانی های هست و این نگرانی ها ممکنه در هر خانوادهی باشد، در هر کلیسه هایی باشد. عده میگن در کلیسه هایی ما یک تفاوتی هست بین نسه های متفاوت فقط پیرمرده ها هستن و جوون ها در کلیس ها نیستن و یا اختلافات نجادی هست و تفاوتهادی فرهنگی هست اما دوست عزیز اگر خداوند در کلیس ها هست اگر خداوند در بین قوم خودش هست همه این اختلاف نظره ها این مشکلات میشه حل بشه اما موضوع اصلی اینی که آیا خداوند حضور داره در بین قوم خودش در اون کلیس ها؟ بله اون مزمور چی میگه؟ اگر خداوند در بین ما باشه من ترسی از هیچ چیز نخواهم داشت و ما امروز به چونین کلام تشویقی نیاز داریم من باید یاد دارم دکتر روی جونز در مورد همین موضوع نوشته و چونین میگفت بذارید من از ایشون نقل قول کنم ایشون گفت اگر در نظر بگیرید که عده زیادی که امروز به شکل به الهیات و مسائل کلیسه ها نظر می کنن، درمیابید که نقطه شروع اونها با انسان هست. اونا شروعشون آدمی هست. اما آدمی بیگه که عنوان مشکلی هست. اگر مثل بسیاری از کسانی که خود رو نوگرها می دونن. یعنی کسانی که آزادندیش هست. و خود رو مسیحی میدونن دلائل و برهانشون همیشه ابتداش با آدمی هست برای اونها آدمی همه چیز هست اما اگر به این چک نگاه کنیم اون نکته اصلی رو فراموش کردیم دست عزیز ما همیشه شروعمون باید با خداوند باشه نه با انسان و این شبیه که کتاب مقدس جرم میشه در ابتدا خدا جان را آفرید و بعد مکاشفه را بخونید تحکید و تمرکز برچه هست نه بر انسان ها بلکه بر خدای زنده و شناخت او و آشنایی با او و سرچشمه همه حکمت ها همین شناخت خدای زنده هست بله آموزهای عالی هست حقائق عالی هست در آین مسیحی هست آموزهای بسیار عالی هست آموزه رستگاری به عنوان مثال، آموزه مقدس شدن، آموزه به جلار رسیدن، همین آموزه ها بسیار عالی هست و حقائق عالی هست که ما مسیرین باید اونا رو بدونیم و باید اونا رو تجربه کنیم. ما اگر آموزه خدا رو درست درک نکنیم که خدا که هست، ذاتش چه هست و چه کاری میتون انجام بده، اون وقت به شکل اصاسی یک نکته مهم رو فراموش کردین. پس جلال و حرمت خداوند در وحله اوله به این دلیل که پلوس میگه شما رو به خدای تسلیس میسپارم. و در حصه که ما در این زندگی میکنیم این موضوع فراموش شده. در این روز ها در جهان غرب چه کسی هست که با خدا شروع کنه؟ بله شما اگر مسیحی باشید این کار رو همیشه انجام میدین. روزمون رو با دعا شروع می کنیم، نگاهمون بسیاری خداوند ایسای مسیح هست اما اغلب آقادمون رو فراموش می کنیم، زیرا اصلی که دریافت زندگی می کنیم افراد فلاسفهی مثل نیچه، جان پول سارت کسانی هستن که خدا رو انکار کردن نیچه کسی بود که در مورد مرگ خدا صحبت می کنه، اون گفت خدا مرده هست اون منظورش اینه بود که به معنی لغوی مرده و اصلا به خدا اعتقادی نداشته. یعنی فرد لایکی بود، بسیار فرد بی خدایی بود. اما منظور نیچه چه بود؟ اون میگفت انسانها خدا رو فراموش کردن، خودشونو از خدا دور کردن، راجبش فکر نمی کنن و در دین اونا خدا مرده است. و در ذهن اونها خدا جایی نداره بله امروز در جهان غرب بسیاری هستن که به این شکل فکر میکنن و میگن اگر خدایی هم وجود داشته باشه از دید ما مرده است جان پول سارچ در یافت وقتی که انسان ها شروع میکنن خدا را فراموش میکنن چه شده؟ اگر خدابن توسط مردم فراموش شده جامعه فروپاشی کشید میشه مثال اخلاقی که در ذهن مردم هست و جامع رو شک میده از بین میرن و بین ازمی خواهد بود. اما جان پرسار چی میگه؟ میگه اما از میان اونها یک جهان تازهی به وجود خواهد آمد. آزادی. آزادی برای بنی آدم و پیشرفت و غیره. شما میتونید در پاسخشون میگین که چقدر یک فرد، حتی یک فیلسوف میتونه به خطا بره. جان پرسار چه این میگه؟ آزادی آدم، آزادی بنی آدم غیر قابل دوستی هست با شناخت خداوند. یعنی خدا شما رو به بردگه میگیشه. اما کلام خداوند حقیقت رو به ما میگه. و پلوس چونین میگه این برادر شما را به خدا میسپارم به نبوکتنظر فکر کنید دوست را عزیز امپراتوری بابل نبوکتنظر چونین فرقی بود و سالها پیش چونین نظری داشته دو بیاد داری در فصل چهار دانیال دانیال میره به نبوکتنظر میره بالای بوم قصرش و نگاه میکنه به اون شهری که ساخته بابل عظیمی که ساخته و بعد چه میگه میگه هایا این شهر بزرگ رو من نساختم؟ این قصریه که من ساختم با قدرت خودم و این جلال پادشاهی منه من هستم که این رو ساختم به دوربرش نگاه میکنه و میبینه چه قصر بزرگی ساخته چه امپراتوریه بزرگی ساخته و من هستم و نبود کر نظر که اینها رو ساختم و بعد شما تاریخ رو میخونید و میخونید نبای کندازر چگونه عقلش رو از دست میده و بعد در مورد او به ما گفتی شده که موهاش مثل حیوانات روش میکنه و انگوشتاش اینه چنگال های پرندگان بلند میشه و حقا تقریبا عقلش رو از دست میده مثل یک حیوان میشه کاملا سقود میکنه گوی انسانیتش رو از کف میده ولی ما اعتقاد داریم که نبوکت نظر توبه کرد. اما این نتیجه غرور و خودبجرمینی نبوکت نظر بود. در این جامعه مردم خود رو به خدایی زنده نمی سپارند. بذارید یک مثالی بزنم. یک مثال قدیمی هست. این برمی گرد به 1984. ظاهرن این در اینکه از روزناما ها در امریکا چاف شده بود در صفحه اول اون روزنامه تصویر بود از یک میمون بزرگ و این میمون از یک بچه میمونه که مرده بود پرستاری میکن و زیرش نوشته بود حتی هیوانات بچه هاشونو میکشن و در نتیجه بسیار قانونی که انسان ها بچه هاشونو سخت جنین بدن و بکشن اولا اون تصویر هیچ ربطی به اون داستانی که زیرش نوشتش بود نداره شاید اون میمون بچه هاشونو نکشنه بود اما به این شکل وقتی که ما خدا رو فراموش میکنیم انسانیت رو از دست میدیم و خود رو به سطح هیوانات باین میاریم و از هیوانات میخوایم تقلید کنیم اکنون ما به جایی که به بالا نگاه کنیم، به زمین نگاه میکنیم، پلوس میگه نه این کار انجام ندید، به پایی نگاه نکنی، به دنیا و به خودت نگاه نکن باید که به بالا نظر کن، به خدای زنده. اصلا این شروع کلام پلوس از وقتی که این مسیحان رو میفرستی به اون موقعیت سخت، میگه شما رو به خدای زنده میسپارم. اما این تنها کلامی نیست که به اونا میگه و میگه و به کلام فیز او می سپارم. بله تفاوت بزرگ در اینجاست. نه فقط خدای زنده بلکه کلام فیزش. من می دانم همه شما می دانید فیز چه هست. فیز انصار اساسی مسیحیت هست و دین راستین. موضوعی که در عهد قدیم هست بله اما در عهد جدید به فراوانی دیمشه فیض خدای زنده و حقیقی یک واقعیت تجربی هست و انصر انجیل هست خراک فرشتگان ما از راه فیض هست که نجاتی آفتیم و از راه ایمان و این به خاطر تلاش ما نیست این هدیه خدای زنده و حقیقی است چگونه فیض رو تعریف میکنید؟ میتونید محبت رو واردون واردون کنی تا حدی بله شامل محبت خدای زنده که آشکار شده خود رو آشکار ساخته برای انسان های گمگشته انسان های گناهکار انسان هایی که شایسته هیچ چیز نیستن خدای محبت به کسی که شایستهی محبت نیست این محبت رو نشون میده فیض یعنی خداوند به کسانی که شایسته خشم و غزمش هستن محبت نشون میده بله خدای زنده و حقیقی قدم اول رو پیش میذاره و رستگاری آدمی رو آغاز می کنه. و از قدم اول خدای زنده هست که ادده رو بر می گونه و نجات می ده. ما نمی تونیم خود رو نجات بدیم. بله ایک از روحهای بزرگ شیطانین هست که بله از راه اعمار و از ثواب می تونیم خود رو نجات بدیم. اما فیض می گه نه خدای زنده هست. اوست که میاد و گناهان ما رو به منشون میده، نیاز ما رو به منشون میده و بعد ما میگیم بله، امکان بخشش وجود داری، میتونی با خدای زنده آشی کنی، زیرا خون مسیحی ریخته شده بر روی سلیب تا گناهکاران رو که با اون ایمان میارن نجات یابن. اینا کلام فیض هست و اینا چیزی هست که فقط در آین مسیحیت دیده میشه. هدیه رایگان خداوند به کسانی که هرکس شایستش نیستن. و پلوس میگه شما را به کلام فیض و اون میسپارم و در کتاب مقدس فیض نکته کلیدی هست سالها قبل جان هنوی جاوت شبان یک کلیسا بود و اشون فیض را توصیف میکنه و یا تعریف میکنه و چون این میگه فیض بیش از رحمته این خب فکر کنین فیض حتی از رحمت هم بیشتره از محبت و لطف آشقانه هم بیشتره از فراوانی محبت هم بیشتره. فیض از محبت بیشتره، از لطف آشقانه هم بیشتر هست. فیض محبت مقدس هست و کامل که خدای زنده از درونش می جوشه و به دنبال افراد نامقدس و گناهکار و... کسانی که شاعصه قذبن میاد. بله این محبت خداونده که در حرکته به سوی افرادی مثل من و شما این توصیف بدی نیست و دوست عزیز اگر شما این فیض رو نمی شناسید جویای اون بشید و از خداوند بخواید بگیرین خداوند ها این فیض نجات بخش رو به من نیز عطا کنن بله ما نه فقط به فیض نجات بخش نیاز داریم تا ما رو مسیحی سازه بلکه هر روزه به فیض نیاز داریم تا نصل یک مسیحی زندگی کنیم شما می دونید همچنان که من به تجربه می دونم زمانی می رسه که اوضاق کاملا به هم می رسه کاملاً عوضا به هم ریخت است. میرسیم با آخر خط. اما به اون لحظات به فیض نیاز داریم. اما هر روزه به فیض نیاز داریم. هر روزه ممکنه شراعت بسیار بد نباشه اما ممکنه افسرده بشیم. ممکنه ناراحت بشیم. زعیف بشیم. ممکنه اون استواری ما رو به هم بریزم. اما در همون شراعت هم فیض وجود داره. فرض کنین شما توی خونه غذا رو سختید، مهمان میاد و این واقعا عبروروزیه اما در اون شرط هم شما نیاز به فیض دارید تا درست رفتار کنی، در اون لحظه میگی من دیگه نمیتونم کاری انجام بدم. بله، حتی در اون شرائط هم فیس هست. به شما آرامش میده، بردبار میده در اون شرائط صحبت. و این فیس به دنبال ما مسیحیان میاد، در کنار ما هست، در طول زندگی مسیحیمون. و ما رو حتی در مرکم پا اون سوی رودخانه و به ابدیت میرسونه. و در هر شرایطی ما مسیحان به این فیض نیاد داریم. پولا سونین میگه این برادران شما را به خدای زنده و کلام فیض و او میسپارن. دوستان عزیز تحکید کنید کلام فیض این کلام خدای زنده است کلامی که مکتوبه کتاب مقدس این کلام فیض او است کلامی که پر از مسیح است کلام خدای زنده و حقیقی کلامی که به ما میگه مسیح که است در ابتدا کلام بود و کلام با خدا بود خداوند ما ایسای مسیح کلمه بود و نسل خدا بود و این کلمه قادره تا شما رو در ایمانتون بنا کنه اغلب شبانه های کلیس ها میتونن بعضهای کلیس ها بگن فراموش نکن که کتاب مقدس رو هر روزه بخونیم شما ممکنه بگید بله من این رو میدونم اما این بسیار ضروریه تا به شما یاد آفری بشه زیرا در کتاب مقدس ما فیضو میابیم فیزه که به ما میرسه همچنان که اون رو میخونیم و را اشتعمال میکنیم و دعا میکنیم به ما فیز میده تا در ایمان ما رشت کنیم تا پیش بریم تا ما را انسانهای بهتری بسازه انسانهای مقدستری بسازه به بهتری نوران ولی این کلام ما را از آه فیز نجات میده اما برای رشت ما ضروریه کلام خادر شما را بنا کنه ولی در زندگی چیز های زیاده هست که خلاف این بنا کردن عمل میکنه. شما میتونید وقت زیادی رو صرف چیزهایی بکنید که نیاز دارید و از شما رو ممکنه دور کنه از مسیم. و اونچه هست گناه. گناه ما رو بنا نمیکنه. مرکه ما رو به زمین میزه. در این جهان مردم به دنبال چیزهای فراوانی هستن. اما اونها شما رو بنا نمیکنه. حالا به نظر میرسی که چیز لذت بخشی هست اما چیزی که شما رو دور می کنه اگر چیزی هست که شما رو از خوندن کلام باز می داره شما رو در ایمان بنا نمی کنه بلکه شما رو به زمین می زنه و دور می کنه از خداوند باید اون رو کنار بگذارید این فیضی که در اینجا باید صحبت شده باعث میشه شما رو در ایمانتون بنا کنه. و این مدتبه مهم میده در زندگی. که ما مسیحان همچنان که در زندگی مسیحیمون روز به روز روزها رو سپریه میکنیم، مسئولیت داریم، وظایفی داریم، کارهایی که باید انجام بدیم. همه ای اتفاقهایی که هر روزه برای ما مسیحیان می افتهام. اگر سعی کنیم در نور کلام خداوند آمونا برخورد کنیم. این کلام به ما قدرت می ده، توان می ده، در ایمان ما بنامی کنیم. ما به بچه همون یاد می دیم، هر روزه کتاب مقدس رو بخون و دعا کن. این جیزی که واقعاً با حاسب بنای شما خواهد شد در ایمان مسیحیتون پلاس جنین میگه کلام فیض که قادر شما را بنا کنه کلامی که قادر هست بله خدای زنده قادر مطلق هست او از که قدرتش متعاله و هیچ شکی راجب قدرت اون ما نداریم خدای زنده واقعی قادر مطلق هست بله او از که شما را بنا میکنه قصد اگر کسی ناومید شده، کسی سرخورده هست، کسی واقعا به گناه کشی شده و ناومیده و افتاده به ته اونچه، دوست عزیز خدای زنده قادر شما را از اون شرارت نجات بده، شما را بنا کنه. بله، عده زیادی هستن که در حال مرک هستن، حلاک میشن، نابود میشن، اما مسیح قادره تا شما رو بنا کنه، او قادر مطلق هست، هیچ شکی رو نداشته باشه. به کلیسای سالهای اولین نگاه کنیم، کلیسایی که بنا شد، کلیسایی افساس که اکنون داریم میخونیم، پولوس اونها رو فرا خونده و داره با اونها صحبت میکنه، در اون شرایط بسیار سخته هستن، دورتا دارشون بودپرستی گناه، جای و امیدی ندارن. اما پلوس ما اونا میگه نگران نباشید. چیزی وجود داری که شما طبانان میده دار تمامی این شرایط شما رو یاری بده بتونید بنا بشید در ایمانتون. برای چند حصه فکر کنید به جلال امپراتوری یونان. تمام جلالی که اون فرهنگ داشت، فلاسفه بزرگ در یونان بود. ساختمان های بزرگش، هنر اون یونان و آسان، همه اینا آلی بودن. هیچ کس اونها را تحقیل نمی کنه. اما اون فرهنگ یونانی قادر نبود تا آدمی رو از اون وضعیتی سقود کرده در گناهش نجات بده. و بعد امپراتوری رون فکر کنید با همه جلال و قدرت و نیروی نظامه که داشت. با اون دانشمندان بزرگی که داشت واقعا نوابغی بودن که این امپراتوری ساختن و اینا رو ما نادیده نمی گیریم بله جای خودش رو داره اما اتا اون امپراتوری روم نیست قادر نبود انسان ها رو بنا کن نه دوست عزیز هیچ چیزی مثل انجیل خداوند ما یسایی مسیح قادر نیست تا ما رو بنا کنه و درساز به انسان های شریف یک نقل قولی اثمانی قانین رو برای شما بیان کنم اما این نقل قول بسیار جالب هست و این مربوط میشه به بیداری روحانی در قرن 18 میلادی و هر کس میدونه که بیداری ر کل جامعه رو عوض میکنه. قبل گفته شده تاریخ نویستان این رو به ما گفتن. ما انقلاب در فرانسه شد اما در انگلیس این اتفاق روی نداد خونروزی روی نداد به خاطر همین بیداری روحانی. یکی از تاریخ نویستان چونین میگه بیداری روحانی در اون زمان ایمان مسیحی بود که به یک فرد قادر داد اون رفتار گناه آلود زندگیش رو ترک کنه و حاضر باشه تا صرف بشه و خدمت کنه در خدمت خداون ایزای مسیر تا اون ترس از مرگ رو کنار بگذاره خودخواییش رو کنار بگذاره و مسیر رو خدمت کنه و در واقع اتا از مرگ استقبال کنه به عنوان بهترین دوستش که او رو به جهانی بهتر معرفی می کنه بیداری روحانی باعث شد تا ایک فردی که خود پرسته خودخواهی رو کنار بگذاره همه ای ما خودخواه هستیم همه ای ما این میزان خودخواهی در من هست مگر اون فردی که خودخواه هست بدل بشی به فرد از خود گذشته کسیی که پر تمه پر حسد هست بدل بشی به ایک فرد قانه و این هرس و آز رو در جامعه میبینید دوستان ازید، شاید این در دل شما باشه شاید این هرس و آز در دل شما باشه و شما مردم رو میبینید که به اینس و اونس رو میدونن تا جمع کنن و سعی میکنن، تلاش میکنن تا رضایتشون در چیزهای این دنیا داشته باشن اما اینا قادر نیست شما رو بنا کنه واید تسلیم بده شما چند نفر رو در این جهان میشنازید که ذهنیت معنوی داشت باشن، فرض کنین با چند افراد روبروم میشید که دید معنوی داشته باشن. یه چیز بسیار نادری هست. اما کلام خداون باعث میشه تا ما این دید معنوی رو داشته باشیم. کسی که شهبانی بدل میشی بی ایک فرد مقدس. کسی که دوزده بدل میشی بی ایک فرد که از خود گزشتگیه میکنه. کسی که بی خدا هست خدای زنده رو دوست میکنه. این کلام، کلام فیض، کلام انجیل قادر شما رو عوض کن، متحول سازه، بنا کنه. و این قدرت رو داره و پلوس چونین میگه و در میان همه مقدسین شما را میراس بخشن یعنی به شما مسیحیان بخشه کسانی که اکنون کلام رو میشه نبید میراسی رو بده در بین همه مقدسین این میراس چه هست؟ در مورد میراس یه چیه مصبتی وجود داره. زندگی شما به کدوم سو دره ارکده؟ زندگی من به کجا میره؟ بله، زندگی ما مسیان به سو یک میراسه. میراس ناگفتنی، غیر قابل توصیف. بسیار شگف که نمیشه اونو تصور کنیم. در بین همه کسانی که مقدس شدن این موضوع اساسیه. زندگی یک مسیحی پیش رفته. بله، یک زمانی از که ما ممکنه اقابل برگردیم. اما به یک کهل اساسی ما مسیحیان پیش میریم. روش میکنیم. از این جهان به جهان بعد. این زندگی گذشته رو پشت سر میذاریم و پیش میریم. اما برای یک انسان دنیاوی و دنیاگره همه چیز سرازیریه. سرازینی به قر جهنم ختمیشه اما برای ما مقدسی این برای ما مصیحان میراسی وجود داره چرشمایی که ندیده اتا به ذهن آدمی خطور نکرده چیزهایی که خدای زنده فراهم کرده برای کسانی که اورو دوست دارند این میراس ماست در خداونیسای مصیح و ما پیش میریم به سوی این میراس و برای یک مصیح واقعی ما باید واقعاً دیدمون میشک باشه، ما داریم پیش میریم، در ایمانمون روش میکنیم و شناخت خداوندمون ایسای مسین نموف میکنیم. در مورد دیویل لیوینستان چینین گفته شده؟ روزی که او رو مورد یافتن در افریقا، او یه مطلبی رو نوشته بود توی اون قاطراتش قبل از این جهان بره. و این بود خداوند ایسای مسیح تو نجات دنده ای من هستی تو زندگی و همه چیز من هستی و من کل وجودم را تقدیم تو می سازم این دقیقا روزی بود که این از جهان رفت اما همچنان داشت پیش می رفت دبیلی بینستان چی میکنه؟ من همه چیزم را به تو تقدیم میکنم ما دیدمون به این شکلی که به عبدیت فکر میکنیم، به میراس، به اون جلالی که در اندظار ما مسیحان هست. و اینا باعث میشه به ما قوت بده، تسلیب بده، توانایی بده که پیش بریم در همه ی شرایط سخت. در مورد ریچارد بکستر براتون میگم، ایک از پیوریتین هاست، او در یک چادری بود که توی یک چادوری قرار گفت بود و فکر میکرد داره میمیره و بسیار افسرده بود اما در اون لحظه به عبدیت فکر کرد به مقدسین و آرامش عبدی مقدسین و شروع کرد افکارش رو نوشتن و در نهایت بیماریش بهتر شد و بازگشت به خونه و شروع کرد نوشتن این کتاب آسایش عبدی مقدسی و در اونجا می نمی سه ما نمی تونیم یک زندگی مقدسی داشته باشیم و زندگی مفیدی داشته باشیم بدون ایمان به این که ما به حیات عبدی میرسیم، اون آرامش عبدی. و این چه تسلیح هست برای ما ایمانداران مسیح که بدونیم ما بعد از مرک به بهش قایم رسید، بهش راسین جایی که قابل توصیف نیست. بله دوست عزیزی، در زندگی مسیح ما در سرازیری نیستیم. ما پیش میریم، ما بالا میریم. به سوی آسمان در حرکتیم نگاه همون به سوی خداوند ایسای مصیب که بانی و کامل کننده ایمان ما هست و اکنون ای برادران شما را به خدا خدای زندبقی و به کلام فیض و میس بارم که قادر از شما را بنا کند و در میان همه مقدسین شما را میراس بخشد مگر خداوند هریک از ما را با کلامش برکت بده
شما را به خدا می سپارم
Series تعلیمی
I Commend You To God
اکنون ای برادران شما را به خدا و به کلام فیض او می سپارم که قادر است شما را بنا کند و در میان همه مقدسین شما را میراث بخشد.
Sermon ID | 182470255613 |
Duration | 31:58 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Acts 20:32 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.