00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
لطف کنید به انجیل مرغز نگاه کنید فصل دوم و آیه اول و بعد از چندی باز وارد کفر نهوم شده چون شهرت یافگه در خانه هست بی درنگ جمعی ازدهام نمودن چنان که بیرون در نیز گنجاهش نداشت و برای ایشان کلام را بیان میکرد و ناغا بعضی نظبه ای آمده مفلوژی را به دست چهار نفر برداشته آوردند موضوعی که امروز میخوایم بهش فکر کنیم موضوع ایمان هست و ایمان داشتن. اگر بیاد داشت باشید پولوس رسول بنوانی که از رسولان مسیح، هدفش چه بود؟ هدفش این بود که ایمانداران مسیح در دلشون سلطنت کنه. امروز میخواییم به این واقعی تاریخی فکر کنیم و از خود بپرسیم چه روی میده وقتی که مسیح در دل شما قرار میگه وقتی که مسیح در دل شما ساکن میشه و سلطنت میکنه و اینجا یک از نموناهای اون رو داریم چهار مرد اینجا هستن که به خاطر ایمانشون به خداون ایسای مسیح و توانای اون دوستشون رو که مفلوجه نز اون میارن و ما بدونیم که خداوند ما ایسای مسیح اونها رو تشفیق کرد به خاطر ایمانشون و همچنین اون فرد مفلوژ رو شفا داد هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ معنوی گناهان اون رو بخشود این خبر در آیه که میخونیم که شهرت یافت که در خانه است خداوند آورد که فرد نهوم شده به خانه رفته و به احتمال زیاد این خانه شمعون پتروس و آندریاس هست که وقتی که خداون در کفنها هم بود از او پذیرهای میکردن و به ما گفته شده که عده زیادی به اون مکان میان آیه دو بیدرنگ جمعی استحام نمودن، چنان که بیرون در نیز گنجاهش نداشت. البته مجخصه که به چه علجمیت جمع شدن. همه می دونستن که مسیح چه قدرتی دار. ویکی از نوم های مسیحی که در عهد قدیم نبوفت شده شایلوه یعنی مردم نزود جمع خواهند شد. و در اینجا می بینیم که این پیشگویی که در مورد مسیحا شده یعنی شایلوه اکنون به حقیقت می پیونده. البته این در طول زمان به کمال میرسه، وقتی که مسیحی برسلیم میشه خدابند گفت اگر من برفراشته شدم، تمامی انسان ها رو بسوی خود جذب خواهم کرد. بله از هر قوم و نجات و قبیله یه دهی زیادی به مسیحی میان میرد. اما در اینجا تصویر کوچکیری داره از شعل و این که جمعیت زیادی نزده او جمع میشن. بعدی که بیرون در نیست، جای وجود نداشت و میخونیم که برای ایشان کلام را بیار میکرد. مدربن مایسای مصیح، الاف ورین که موجزات را انجام میداد، اولویتش بشارتی کلام بود، بیان کلام بود. اینجی رو به مردم میرسون. و اصلا اینجا سحنه رو در نظر بگیرید خداونده کفنه ها اومده در خونه بزرگ هست، اتاقها پرشده، جای نشستنی نیست، حیات پرشده خداوند داره کلام رو وز میکنه برای اونها. و در این شرایطی که آیسته می خونیم، ناگهان بعضی نظر ویامده مفلوژی را به دست چهار نفر برداشته آوردن. این چهار نفر کسانی بودن که واقعاً ایمان داشتن و به فکر دوستشون بودن. و موضوع این پیامین از که ما چگونه میتونیم بی دیگران کمک کنیم که در نهایت باعث ورکتون فرد بشیم. این چهار مرد ایمان داشتن. ایمان به تفانای خداقند مایسای مصیر. اونا ایمان داشتن که مصیر نجات دهنده است. ایمان داشتن که او خدای زنده در جسم و کایی رو که میتونستن انجام دادن. و در اینجا میخونیم که این چهار مرد تلاش کردن. اون دوستی رو که مفلوج بود باعثی بستری فراهم میکردن. او رو بر اون قرار میدادن و او رو میابردن. میذارید مثالی رو بذارم از ایک خانومی به نام ایزابل کوکیشون میسیونری بود و این گزارش رو آخیرن پیدا کردن و در این گزارش این خانوم نوشته که کسانی بودن که تا جایی که میتونستن به اون کمک میکردن تا به عنوان یک میسیونر فعالیت کنه و سآلی که باید من و شما از خود بپرسیم آیا من و شما به عنوان یک مسیح کسی هستیم که حتی فرای توانایون بریم و دست دیگران رو بگیریم خدابند مایسای مسیح گفت هر که از تو خواست یک مایل برو دو مایل با او برو و دقیقا کاره که این چهار مرد انجام میدن اونا ایمان رو با کار مشغول کردن و آمادن تا هر سختی رو تحمل کنن و بیش از اون که حتی توانایش انجام بدن. اونا بدن در رسیدن شلوخ جایورود نیست. ممکنه باید بکنن دوست عزیز، باید برگردیم. حالشو نداریم. اما نه، اینا پافشاری میکنند. بس بگیرید فکر کنیم چی اتفاقی روی میده. وقتی که یک فرد، یک زن، یک مرد، وقتی که ایمان آورده، و خداوند بوی ایمان رو داده و میخواد از اون برمان یک وسیل استفاده کنه. حالا این فرد در ایمانش روش میکنه و چگونه این رو در زندگیش نشون میده. در وفاداریش به کلام خداوند. به بیشتر اینجا میخواییم به مراقبت و دوستی و کمک به دیگران فکر کنیم. کارهای زیادی هست که ما بسیار میتونیم انجام بدیم. میهمان نوازی هست. باید از دیگران مراقبت کنیم. کسانی که تنها هستند به دیدارشون بریم کسانی که در زندان هستند از اونا دیدار کنند کسانی که نیاز به کمک دارند به اونا کمک کنیم و اینا وضعیتی هست که مسیحیان همیشه انجام دادن و انجام میدن و این چهار مرد حاضر بودن این کار را انجام بدن این چهار مرد اون مفلوژ رو بر روی تخت میذارن و حرکت میکنن و اینا حاضر هستند و آمادن تا کمک کنند به چه علت؟ به خاطر محبتی که خدافن ایسای مسیحی در دلشون گذارده. تولیل اول این محبته که از مسیحی به اونا رسیده و اکنون این رو نشون میدن محبت به همسائیگان. وعده حکم خدافن اینه که خدای خود رو با تمام دل و جان و قوت محبت نماین. این حکم اول و بزرگترین حکمه و حکم دوم مثل حکم اوله تو همسائی خود رو مثل خود باید محبت کنیم. یعنی ما مسیحان باید به دیگران نگاه کنیم و اونا رو مثل خودمون محبت کنیم و اینو حتی شما در زندگی استفان دارید اول قرنتین یک آی 16 که پلوس به ما میگه و خاندان استفان را تحمیل دادم و دیگر نادا دارم که کسی را تحمیل داده باشم و این ها کسانی بودن که خود رو وقف خدمت به مسیح کرده بودن یعنی آماده بودن، حاضر بودن به فکر دیگران باشن خود رو وقف کمک به دیگران کرده بودن این کاری که خداوند سپرده به هر ایک از مسیحیان و صرفن به فکر خود نباشه بلکه به دیگران برزیم اما گایی ما احساس گناه میکنیم زیرا واقعا حالشون نداریم میدونیم که این کار درسته و باید به دیگران کمک کنیم میدونیم نورمان یک مسیحی وظیفه داریم اما به شکلی این تمایل رو از دست دادیم و حاضر نیستیم دست بلند کنیم و به دیگران کمک کنیم و چون به دیگران کمک نمی کنیم احساس گناه میکنیم احساس اندوه می کنیم و اون شادی ایمان رو از دست می دیم و کمک به دیگران یه کار سختی به نظر می رسه مثل عزیز اگه وضعیت شما اینه است مشکل اینه که ادم محبت هست در درون شما. اولین سالی که باید از خود بپرسیم این است. رابطه من با خداون ایسای مسیح چه هست؟ هایا واقعا محبتو به دل من پاشیده شده؟ لذا من باید با دل خودم صحبت کنم. از خودم بپرسم. کسی که مسیحی نباشی نمیتونی محبتو در دل خودش تولید کنه. این محبت نتیجه نجات هست و خداون اونو در دل ما قرار میده. اما یک مسیحی چگونه ممکنه این شعله محبت در دلش شعله ور گرده؟ زمانه که این شعله ها زیر خاکستر هست و خاکستر روی اون گرفته، خاکستر بی توجهی و بی علاقه گی. ایک از بهترین شیوه ها این است که ما بنوان یک مسیحی به صفات خدای زنده فکر کنیم، به ویژه به محبتش. چیوی دیگه اینه که ما به سلیب مسیح فکر کنیم و چند لحظه فکر کنیم که خداوند من نجات دنده ای ما و برای نجات ما چه کاری انجام داد از روی محبتش و به این شکله که ما با خودمون دلیل میاریم منوان یک مسیحی من نینیشینم و فکر میکنم و میگم خداوندها تو این برکات رو به من دادی همون کاری که داود انجام دار در مزمور چهله دو و از خودش میپرسه ای دل من چرا افسرده ای چرا در اندارونم پریشانی بر خدا امید دار خدایی که نجات دهنده است خدایی که زنده است راه دیگه که ما کمک میکنه دا این شعوله رو برفروزیم شعوله ای محبت رو به اون فرد که میخواییم کمک کنیم فکر کنیم واقعا فکر کنیم که اون فرد که میخواییم بهش کمک کنیم در چی شرائطی هست چه سختی رو تعمل میکنیم و با خودمون بگیم اگر من در اون وضعیت بودم چه حال میداشتم؟ راه دیگه ای که به ما کمک میکنی تا این محبت شعول ور بشه در دلیمون اینه که بیا داشت باشیم که ایکی از اهداف بزرگ ایمان، چنان که در اینجا میبینیم، تا از این تری خداوند رو خدمت کنید. وقتی که پولس رسول نمای خود رو به تسل نیکان می نوشت به رابطه خودش به خداوند اشاره میکرد در مسیح و همچنین محبتی که کار میکنه. در آیه سه چونین میگه، فصل یک آیه سه، چون اعمال ایمان شما و مهنت محبت و سبر امید شما را در خداوند ما عیسای مسیح در حضور خدا و پدر خود یاد میکنیم. و در نامی دوم بهتوسل نکان چونین میگه ای براداران میباید همیشه به خاطر شما خدا را شوک کنیم چنانکه سزاوار هستند، چنانکه ایمان شما بسیار روش میکنند و محبت هریک از شما همگی با یک دیگر می افزاید پس همچنان که ایمان شما زیاد میشه محبت شما به دیگران، به دیگر مسیحان، به دیگر مردم اضافه میشه یعنی ایمان تحصیلش این شکل دیدین شده اینکه ما محبت نشون میدیم به بیا دارید آصف، وقتی که حسادت میورد به کسانی که بی خدا بودند، به هر کاری که میخواستن انجام میدادند و میگه اونانو تا به مرگ دردی نیست، تن ایشان سالم هست، مثل دیگران در زحمت نیستند و به اینا حسادت میورد و بعد آره هفته میگه تا اون که به قدس خدا داخل شدم، آنگاه سر انجام ایشان را دریافتم فهمیدم که اون شریران چه در انتظارشون هست. پس ما باید فکر کنیم. دلمون بسوزه برای دیگران. خود رو به جای اون بذاریم و بیان داشت باشیم که ایمان همیشه باعث محبت میشه. سمره ای که از سمرات ایمان محبت هست. محبت به دیگران. چون ما مسیح هستیم، در مسیح هستیم، این سمری روح در ما دیده می شه. زمانی که این حقیقت رو درک کردیم. در وحله اول، چنانجا گفتیم، باید بدونیم که این رابطه ای ما با مسیحی که باسه تولید محبت در ما شده، در نهایت ما هر کاری رو که انجام می دیم به خاطر مسیح هست. ما در خدمت و محبت دیگران به نام مسیح جلال می رسونیم. من دیگران خدمت میکنم. حاضرم اونا از من کلی بگیرن. به چه علت؟ به اون فرد میخوام کمک کنم. به خاطر مسیح. و زمانه که این حقیقت رو درک کردیم که ایک مسیح واقعی وظیفش چه است؟ باید به فکر و روح و جان دیگران باشه. نه فقط انجی رو برسیم دانوان نجاب یا بند، بلکه به خاطر مسیح. به اونا نیست کمک کنیم. و به این شکل ما محبت مسیح رو با اونا نشون میدیم تا اونا وقتی که به کلیسا میان ببینن که واقعا مسیحی چه کسی هست و چه گنو خدای زنده از قوم خودش ملاقبت میکنه و وقتی که ما مسیحیان به این شکل به دیگران محبت نشون میدیم دیگران میبینن زیرا خداوند ما گفته نظر من بیایید و همه نگرانی ها و بارها تونو نظر من بیایید زیرا من به فکر شما هستم خدای زنده، خدای قادر متعب که قدرتش بینایت به فکر ما مسیحیانه هست و های ما مسیحیانه باید به فکر دیگران باشیم و محبت نشون بدیم اگر خدای زنده، اگر خدای ما مسیحیان به ما محبت نشون داده بدون شکل ما مسیحیان تا حدی که از دستمون برمیاد باید محبت نشون بدیم زیرا تفاوت مسیحیت با عدیان دیگه در همینه دین مسیحیت محبت هست محبت به دیگران حاضر باشیم تا به دیگران محبت نشون بدیم چرا که این چهار فرد این فرد رو بر روی تختی گذاشتن فرده رو که مفلوج بود برداشن و اون رو آوردن نزل مسیح. به ما نگفتن که چقدر طور کشید تا اون تقدیر رو پیدا کنن، چگونه اون روی اون بذارن، مسیرشون چقدر بود، در چه زمانی اومدن، اما آنچه که میدونیم این بود که این جهارمرد حاضر بودن وقت بذارن. و او رو بیارن. اونا شنیده بودن که مسیح در اون خونه هست، میدونستن که مسیح قدرتش متعاله میتونه شفا بده و فرصت اونا باید از دست بدن. مسیح اکنون در دست سیاس باید این فرد رو نزد مسیح بیارن. و اینا وقت را نمیخوان تلف کنن. میخوان از فرصت استفاده کنن و نیکه برسونن به ایگران. و هیچ چیزی مانه اونها نمیشه. حتی وقتی که میان و جمعیت اجازه نمیده وارد بشن. جاهی را پیدا میکنن. و من را شما باید از خودمون بپرسیم که من وقت خود را چگونه صرف میکنم؟ اگر وقت اضافی دارم، آیا این را صرف خدمت به دیگران ازش استفاده میکنم؟ میاد دارید، ایوب رو اوی که از مردان سروتمند بود، در زمان خودش بدونی شک سروت زیادی داشت و بدونی شک با اون همه خدمه و نوکر فرده بسیار بسیار مشغول بود وقت اضافی نداشت اما کمک میکرد به دیگره اگر کسی از او کمکی میخواست وقت داشت برایش وقت میگذاشت و اونا برسه این کاریه که این افراد انجام میدن اینها دوستشون رو روی یک تخت میذارن تا بیارن و ما به عنوان مسیحیان ما نیست به شکل عملی نه فقط انجی رو وز میکنیم بلکه ایمان خود رو با رفتار خود نشون بیدیم با محبتی که به دیگران میکنیم یعقوب بما یادوری میکنه در نامی خودش فصل دو آیه چارده ای بده دارم من چسود اگر کسی گوید ایمان دارم وقتی که عمل نداره آیا ایمان میتواند او را نجات بخشه؟ پس اگر برادر یا خوهر بهن و محتاج خوراک روزانو باشد و کسی از شما به دیشان گوید به سلامتی بروید و گرم و سیر شبید اما معیهتاج بدن رابطیشان ندارد، چه فائده دارد؟ بس این ایمانی که توامه با عمل نیست، ایمان و مرده است. اما ایمان این افراد که این دوست مفلوج رو دارن، ایمانی زنده است و فعاله، و اونا میدونن که بایستی کاری انجام بدن، بایستی راهی رو پیدا کنن تا این فرد و نظر مسیح بیارن. و همچنین برای ما مسیحیه مقتل اینجی رو به دیگران برسونیم همیشه این فرصت هست. هر روزه باید دعا کنیم خدافنده با من فرصتی بده تا انجیل رو به دیگران برسونم یعنی خدافنده ماییسای مرسی همیشه آذر هست تا گناهکارو اینو که طوبه میکنن و ناتوانن بپذیرن متاسفانه گاهی کلیسا مسئولیت خودش رو به عنوان بشارت انجیل نمیپذیره ترس اونها رو فرا گرفته شاید از مسلمین میترسن شاید جراتشونه دارن وعص کنن من بیاد دارم وقتی که بچه ای بودم ما رو به مسابقه ای دو می بردم معلم ورزش ما تنبل بود حال دویدن رو نداشت وقتی که ما با در اون مسیر طولانی می دویدیم ایشون توی ماشینش می نشست و ما باعثی می دویدیم اون مسیر بسیار طولانی رو و لباسمون پر از گل و لای و فلان می شد و ایشون راحت توی ماشینش می نشست و حال دویدن رو نداشت. اما از توی ماشین نشسته بود و داد میزد. سریع به دوید. و گاهی ما میتونیم مثل اون معلم ورزش باشیم. یعنی دست و آسینا منو بالا نزنیم مشغول به کار بشیم. عنوان یک کریزا وز انجیل بسیار مهم. درسته ما از راه فیض نجات میابیم اما برای کارهای نیکو و بزرگترین کار نیکو بشارت دادن انجیل حاضر باشیم تا تحقیر و تمسخان دیگران رو به بزیر و انجیل رو به دیگران برسنیم و حتی اگر مانعی هست برای اون قلب کنیم اونا چار دوست وقتی که دوست مفلوژشون رو میبینن و میبینن که خونه پر هست و جایی برای بارد شدن نیست باید جایی رو پیدا کنن قدوس عزیز، شما اگر بخواید کسی رو کمک کنید، به اعتمال زیاد مانه سر راهتون هست. به ویژه وقتی که ما مسیحان میخوایم به دیگران کمک کنیم، مشکلاتی پیش میاد. زیرا هدف ما صرف هدف زمینه نیست. هدف ما اینه که اون فرد وقتی که محبت میمینه در نهات ایمان بیاره. در نهایت دلش لمز بشه و بدون خدایی زنده که هست و نزده مسیحی بیاد. اگر با اونان یک مسیحی، هدف ما از کمک به دیگران و محبت با اونا این باشه که اونا مسیح رو بشناسن، شیطان به ما حمله میکنه. این افراد در این واقعی تاریخی میبینیم که مسیح بسته است، راه ورود به خانه بسته، جمعیت زیادی است، راه ورود به اون خونه نیست. و اونا این مفروج روی تختی دارن چگونه میتونن از این جمعیت بگذرن؟ هیچ کس با اونا راه نمیده. پس سایه رو پیدا میکنن. میگن از اون پلای بیرون و خانه باله میرن، صخف جایی رو که باز بوده شکافته بستر رو پایی میارن. حصوص عزیز ما هم که میخوایم انجی رو به دیگران برسونیم با مشکلی رو برو میشیم. یکی از این مبانه اون با علمینی هستن که انجیل دروغی این رو وضع میکنه اینه اگر بتونه ما رو مانه بشه تا به دیگران کمک نکنیم هر شکل این کار انجام میده و برای اون چهار مرد خیلی راحت بود که دست از تلاش بردارن. ممکنه بود به دوست مفروضشون بگن ببخشید، ما با تو رو برگردیم به خونه و این دقیقا کاری که شیطان میخواد ما انجام بدیم. و میخواد ما خسته بشیم، ناومید بشیم و نمیخواد ما دیگران از مسیحی بیاریم. اما میتونیم از این مثال فرا بگیریم، اون مردان سخت گوشند، مصممند. قصد دارن به هر شک شده این دوست رو نزده مسیح بیارن. هر بهای رازنن به پرداسن. هر مانعی رو از سر را بر میدن. حتی اون صفر رو باید باز کنن تا اون رو که روی بستر هست پایی میارن در برابر مسیح. بس ما مسیحیان باید وقتی که برای ملکوت کار می کنیم بیاد داشت باشیم بله بهای باید به پرداسی باید تلاشی بکنیم باید کاری انجام بدیم. وقتی که جیسی اوفین که قهرمان اولمپیک بود، قبل از این که به اون قهرمانی برسه، مربی و بوهو گفت باید اولین چیز رو که فرامیگیری استقامت باشه و این که خود رو وقف کنین به این کار و برنامه ریزی داشته باشی و دید درست باشه و اگر اینا یاد بگیری میتونی قهرمان اولمپیک گفتی که اون نها جوان چهار اولمپیک رو برد و مدال طلا رو گرفت و من و شما مثل اون دونده اولمپیک هستیم به صورت اون دعوت عظیمی که خداوند ما رو خونده میدونیم و در این مسابقه باید به دیگران محبت نشون بدیم باید پایداری داشته باشیم باید استقامت داشته باشیم باید خود رو وقف اونو بسازیم باید برنامه ریزی کنیم و باید دید درستی داشته باشیم. محبت و خدمت به دیگران. و به خداوند ایسای مسیح فکر کنیم که خدای ماست. در نظر بگیر اکنون او به سوی ارشلیم خواهد رفت. او میدونه که به عنوان پسر خدای زندگی جسد پوشیده بایستی بسریب بشه و در اونجا اجازه بده تا اولو دستگیر کنن عذاب ببینه. عذابی که ذهن بشری نمیتونه اونو تصفر کنه. روح و جانش عذاب خواهد کشید. همچنان که مجازات ایماندارانو به خودشو تحمل میکرد. کسانی که نجات خواهند یافت. و میخونیم که مسیح بسوی ارسل شریم حرکت میکرد. مصمم بود تا به اونجا برود و یقین داشت که چه روی خواهد داد. میتونست که برسلیب خواهد شد. بعد از خود بپرسیم که این چهار مرد که میخوان دوست مفلوجشون رو نزد مسیح بیارن چه چیزیه که اونها رو مصمم میسازن؟ اونا یقین داشتن که تنها پاسخ برای نیاز این فرد خداون ایسای مسیحه. پس ما در اینجا محبت رو داریم برای این فرد و همچنین که تنها راه نجات خداون ایسای مسیحه. ما دوستانمون و خانوادامون رو دوست داریم و اینا باید ما رو تشویق کنه تا با اونا بگیم دوست عزیز تنها رای که تو بتونین نجات بیا بی خداوند ایسای مسیحه این چیزی که دنیا باید بشنوه پیامی که دنیا باید بشنوه که خدای زنده جسد پوشید و به جهان اومد کلام جسد پوشید و در میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی این پیامه بزرگه، این پیامه نجات بخشه، این مجینیکی که مردم باید بشنووند. و این چهار مرد مصمم بودن. یقین داشتن از آه ایمان که مسیحای محوت تنها پاسخه برای نیاز این فرد مفلوژ. و خدابن اونا رو نامید نساخت. اون فرد شفایی افت. برای چند ازه به صاحب اون خونه فکر کنیم. وقتی که صخف خونه شکافتی شد و اون بستر پایین اومد، صاحب خونهش گلائی نکرد. زیرا میدونست که این فرد رو بقیه مسیح آوردن در حضور مسیح. پس میدونید حتی صاحب اون خونه میمان نوازیش در نهایت هست. حاضر حتی صحف خونهش خراب بشه تا کسی بیاد نزد مسیح. اگر خداوند در دل شما ساکن باشد، شما دارید از هر چیزی بگذارید، خونه برای تو مهم نیست، سخص خونه مهم نیست، بیاید پایین، چه همیتی داره؟ صاحب اون خونه گلائی نمی کنه، شکایت نمی کنه، صاحب خونه چنانگی گفتیم اعتمال شماون پتروس و اندریاس هست و اینا گلائی نمی کنن، اجازه می دن اون سخصی کهاش یکی ایکی برداشته بشه، دیرا خداوند ایسای مسیر در اون جا هست. و این مرد نیاز داره تا به حضور مسیح برسه و اون چهار دوست چون توانایش رو نداشتن مجبور شدن سخر رو باز کنن و بعد سروی که مفلوش بر اون خوابه دود پایین بفرستن دست عزیز اگه شما مسیحی باشید گاهی خدابند شما رو فرا میخونه تا آسایشتون کنار بگذارید و مسیح رو خدمت کنید و برای اون باید بهایی بپردازید با عنوان مثال خداوند ممکنه شما فرا خونده بشید تا کایی را انجاب بدید که دعا کنید برای دشمنتون. این کاری که این دنیا واقعا اتا بهش فکر نمی کنه. چگونه ممکنه برای دشمنانمون دعا کنید؟ ما برای دشمنان نفرت داریم. نفرت داریم دلاما اما خداوند میگی نه شما برای اونا دعا کنید. اتا اونا را برکت بدید. و تنها عذاب فیزه که ما میتونیم این کار انجام بدیم باید بریم نظر خداوند و دعا کنیم میگیم خداوند ها این فرد من جفا میرسونه زندگی من رو سخت ساسه به من آزار میرسونه به من آسیم میرسونه خداوند ها من دعا میکنم براش به عنوان یک مسیحی به من فیز بده و همچنین اون فرد رو برکت بده تا دیدگانش باز بشه بله خداوند ما رو فرا میخونه تا به عنوان یک مسیحی این کارها را انجام بدیم. حتی کسی که به ما بدی میرسونه به او نیکی برسونیم. خدابند ما رو فراخونده تا پاها یکدیگر رو بشوییم. یعنی مثل یک خادم و به شکل فروتنانی با یکدیگر خدمت کنیم. و گایی خداوند شما رو فرا میخونه تا هر چیزی رو که دارید کنار بگذارید و برید به کمک کسی برسید که واقعا به شما نیازده شما ممکنه برنامه روزانت به هم بریزه به کارت نرسید وغیره وغیره اما باید برید نزد اون فرق رو کمک کنید اون فرق نیازمنده و این چه برکت بزرگی هست که خداوند از ما استفاده کنه تا به دیگران برکت برسونه یعنی آسایش خود رو نادیده بگی تلاش زیادی رو بگذاریم تا به دیگران برسیم. به دیگران کمک کنیم. البته هر مسیحی تنها نیست دوست عزیز. ما مبارزین تنها نیستیم. کلیسا مشتمل از افراده. افراد باید دست به دست به هم بدن و کار کنن. چنان که این چهار فرد اون چهار طرف و اون تخت رو گرفتن و رفتن. اینا به شکل یک تیم باید کار کنند و ما مسیحی هم هر کدومون خداوند به ما اطیعی داده و در هر کلیسه هایی که باشیم خداوند به اعضای دیگه اطاعی هایی دیگه ای داده و هر کس نقشی داره هر کس میدونه کاری کنه هر کسی میتونه به دیگران کمکی برسونه ما باید از خودمون بپرسیم من به عنوان یک مسیحی چه کاری میتونم برای مسیحی انجام بدن؟ و بعد فکر کنم اتیهی که خداوند من داده به چی شکلی میتونم مسیر و خدمت کنم. و این جانبینی من هست، دید من هست، من خادم دیگران هستم. من صرف خود مهور نیستم، به خودم فکر نمی کنم. من به فکر دیگران هستم به دیگران محبت میرسونم و کلیسا مکانی هست که ما به شکل تیمی کار میکنیم هم کاری میکنیم و دیگران رو که نیاز دارن به مسیح میارین نزده مسیح حتی وقتی که درها بسته از راهی نیست، امکانی نیست هر فردی مسئولیت خودش رو میگیره به قهده میگیره وظیفه خودش رو انجام میده وقتی که مانهی سر راه هست باعثی بشکلی مانه را از سر راه بردارن وقتی که اون چهار مرد دیدن راهی برای ورود نیست باهم صحبت کردن، مشورت کردن چگونه باید بریم و این مرد رو نزه مسیح برسونیم اگر راهی در بین مردم نیست بیریم سقف رو پایین میاریم از رفتن بالای سقف و به این شکل که دوستان عزیز من و شما هستیم که باید دیوارها رو او شلیم و که فرو ریخده بنا بسازیم. من و شما هستیم که باید انجی رو به ممکنت اسلامی ایران برسونیم. خداوند ما از که کار می کنه، خداوند ما ایسای مسیح از که نجات می ده. او است که دلها رو باز می کنه، اما ما در نام او است که تلاش می کنیم، محبت نشون می دیم. و حاضریم که بر اساس ایمان عمل کنیم. دای پنج دقت کنید. ایسا چون ایمان ایشان را دید، مفلوجا گفت ای فرزن، گناهان تو آمورزیده شد. نیاز بزرگ این فرد مفلوج بودنش نبود که شفای آبه، بلکه گناهانش بود. اون چهار فرد ایمان داشتن اما نمیتونستن به اون شفا بدن اونا نمیتونستن اون را به بخشای اما میتونستن اون را نزه مسیح بیارن این ایمان به خداون ایسای مسیح است که به اون توانایی داد تا در این شرایط سخت و موانع قلب کنن و به هر شکلی از محبت را به اون دوست نشون بدن و اون دوست را بیارن نزه مسیح و اون دوست هرچند که مفلوجه خداون میدونه که بزرگتری نیاز و گناهانش است به این دلیل میگه ایک فسند گناهانتو آمرزیده شد. نیلید مسیح او رو فرزند میخونه. گناهانت آمرزیده شد. مگر خداوند به شما نیز این کلام رو بگه. امروز برای شما پسری زایده شد که مسه این امیده خواهد شد. کسی که قدرت ازلی داره اگر کسی رو ببخشای اقتدار و ازلی هست. و هیچ برکتی بزرگتر از این نیست که خدافن از سریع کلامش به شما بگه ای دوست ای پسر، ای دختر، گناهانت آمرزیده شد. این بزرگترین برکته، این بزرگترین هدیه که میشی به یک فرد داد. و این هدیه عبدیه. عزششو از دست نمیده. این هدیه یه از که تا به عبد باقی خواهم بود. این محبت خدای زنده است در ایسای مسیحی که ما بخشونه میشیم و خدای زنده آشتی پیدا میکنیم توسط پادشاه سور خداوند ما ایسای مسیحی است. دست عزیز این بزرگترین نیاز شما است که خدای جلال، قاضی آلم شما رو ببخشایم افزن گناهان توامرزیدشون دعا کنین تا خداوند این کلام رو به دلهای شما بکن دعا کنید تا شما رو نیست فرا بخون. و دوست عزیز فراموش نکنید اگر نجات یافتید بزرگترین خدمتی که ما میتونیم در این جهان انجام بدیم محبت به دیگران هست. کار در بشهارت انجیل هست تا دیگران رو نزمسیه بیاریم. و این کاری هست که عرضشمندترین کار این جهان. کاری که خدای زنده خشنود از اون و کسانی که حکیم هستن بدون شک مثل ستارگان افلاک خواهند درخشید و عده زیادی رو نزن مسیح خواهند آورد و این افراد در ملکوت و خداوند خواهند درخشید و مسئولیت ما مسیحیان اینه است محبت به دیگران و در نهایت آوردن اون فردی که بهش محبت می کنیم نست خداونیسای مسیح و اگر این ایماندار هستن تشفیق بشن در کار خداون و بعد اقت قد کنید که کاتبان در دلشون چندش میکنن و خداون دل اونها رو می کنه اونا میگن این شخص کف میگه دقیقا مثل مسلمین فکر میکنند میگن تصبر میکنند مسیح یک پیانبره و میگن این شخص کف میگه غیر از خدای واحد کیست که به تواند گناهان را بیامار داد؟ بله اونا نمیدونند که خدای واحد جسد بوشید و در برابر اونا هست و گناهان اونا را میبخشاید و در اینجا ما میبینیم که پسر خدای زنده خدایی که جسد پوشیده، یک فرد مفلوج و نه فقط گناهانش رو می بخشه، بلکه او رو شفای کامل می ده. و کسانی که اون فرد رو نظم بسیاری می یارن، کسانی هستن که واقعا حاضرن از وقتشون بگذرن، حاضرن کار سختی رو انجام بدن، حاضرن محبت نشون بدن و کار کنن در بزرگترین و مهمترین کاری که روی زمین میشه انجام دار. یعنی بشارت انجیل و آوردن گناهکاران نظر خدا و نیسای مسیح.
ایمان و محبت
Series تعلیمی
Faith and Faithfulness
Sermon ID | 122324653396573 |
Duration | 33:34 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Mark 2:1-12 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.