00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
به انجیل یوهننا نگاه میکنیم فصل 21 و آیه اول بعد از اون ایسا باز خدا در کنار دریای تبریه به شاگردان ظاهر ساخت و این گونه نمودار گشت اولین و بزرگترین وظیفه ایمانداران مسیحی در این آیاتی که متعلق میکنیم دیده میشه به متعلق خود را در انجیل مرقص به آخر رساندیم سپس به معمولیت بزرگ فکر کردیم که در آیات انتهایی انجیل متا هست و اکنون به این موضوع فکر می کنیم واقعیش مشابهی که پس از سرساخیز مسیحی بوجود داره و در اینجام معمولیت بزرگ رو نداریم که در انتهایی انجیل یوهنا هست بلکه واقعی مهم می هست و دقیقا همون معنا رو تقریبا داره و تقریبا میشه گفت بخش دیگه ای از همون معمولیت بزرگ برای شبانهای کلیس ها. معمولیت بزرگ برای همه ازها هست. اما در اینجا، در شم آن پتروس ما بیمونیم که به شکل شخصی خداون به اون چه درسی رو میده. و این نفکر با اون رب داره بلکه به همه شاگردان و همچنین به همه ایمانداران در آینده. یعنی من و شما اگر مسیحی باشیم در هر دور از تاریخ ایمون داران راستین و این آیات بسیار ویژه ای هست معمولیت خداون ایسای مسیح به عنوان شبان کلیسا بعد از آن ایسا باز خدا در کنار دریای تبریه به شاگردان ظاهر ساخت در آی 14 چونون میخونیم و این مرتبه یه ثوم بود که ایسا بعد از برخواستن از مردگان خدا به شاگردان ظاهر کرد قبل از اینکه این آیات به پردازیم این دقیقا مرتبه یه ثبوم نیست که خداوند خود روش رو به شاگه دان ظاهر می سازه اینجا که یوهندا درایی چارده میگه که میگه مرتبه یه ثبوم یعنی ثبومین روز و یا ثبومین بار زیرا در روز اول خداوند به شاگه دانش ظاهر شد و خود رو هفت مرتبه بر اونا ظاهر کرد و بعد یک هفته بعد و اکنون نوبت ثبوم هست دیدین منا نوبت سه فمه که خدابند خودش رو آشکار میزاده و نمیدونیم دقیقاً در چه زمانی بود اما خودش رو میدونیم که پون ست تا از ایمانداران ظاهر کرد و همچنین افراد دیگه که در اناجیل بهش یاد شده اما اینجا مرتبه ۳ همه هست. گایی در یک روز چندین بار خودش آشکار ساخته اما در اینجا مرتبه ۳ همه هست. هم درقل دوازده مرتبه این اتفاق روی میده. یعنی خدابند خودش رو به شاگیدان ظاهر میسازه قبل از اینکه به آسمان سعود کنه. این بار که خداون خود رو بر شاگدان ظاهر میذازه در کنار دریای تبری هست. آیه دو، شمعون پتروز و توما معروف به دو قلوب و نتانهیل از قانای جلیل و دو پسر زبادی و دو نفر دیگر جمع بودن. شمان پترست به ایشان گفت می رویم تا سیده ماهی کنم. بزرگ به اون سحنه فکر کنیم قبل از اینکه موضوع اصلی رو بهش به پردازیم. چرا پترست میگه برم ماهی گیریم؟ عدهی از مفسرین فکر می کنن چون ناراحت شده، ناامید شده و خودش میگه مسیر رفته، مسلوب شده او رو دفت کردن. ما او رو دیدیم که رستاخیس کرده بود اما فقط میخواست ما را تشویق کنه اما معمولیت با اخر رسید. مسیح زنده است اینو می دانیم، اما معمولیتش باخرسی تموم شد. و چگونه می تونیم کای رو که او گفت انجام بدیم؟ او بر ما دمید و ما گفت شما برید. شاگردان من باشید، همچنان که پدر من را فرستد، من شما را میفرستم. شما کسانی هستی که باید گوین جان برید، نماینده های من باشید و نام من را وعث کنید و عده زیادی را به عنوان پیروان من جمع کنید و کلیس ها از طریق شما شکل میگرد. خدا به این آنها گناه گفته بود، اما پتروس با خودش میگه چگونه چون این چیزی ممکن هست. مسیح در بین ما نیست. ما تنها شدیم. و دیگه از ما فصلی فکر ناومید شده و برمیگرد مهایگیری به کار قبلیش. اما حقیقت اینه که به اتمال زیاد اونا دارن از خداوند اطاعت میکنن. نه؟ در اون کاری که انجام میدن و میرن مهایگیری؟ بلکه اینا به جلیلیه، به قانای جلیل بازگشتن. جایی که خداوند گفته بود، من با شما ظاهر غام شدم. بس اینا برگشتن به جلیل؟ و احتمالاً در نایه کفرناهوم هستن، جایی که در اونجا از ساهر کار نیکردن و ماهی میگرفتن. در رسولت پتروس و یوهننا، محل معایی گریش اونجا بود، کفرناهوم. الان بازگشتن و منتظرن، باید آماده بشند برای بازگشت خداون. حتی چند که روایت انجیل به ما نمیگه، اما اعتماال زیاد دعا می کنن و فکر می کنن و خود رو آماده می سازن. بدون این شکل باید چونین باشن. دارن فکر می کنن به کاری که مسیح انجام داد بر روی سلیم و کم کم دارن اینها رو درک می کنن. در می آورن که مرگ مسیح برای گناهکاران بود. او مسیحایی هست که گناهکاران رو از گناه نجات می ده و او یک مسیحایی سیاسی و از زمینی نبود تا ما رو از روم و بیشتر و بیشتر پیمی برنن معمولیت مسیحی چه هست وقتی که در روز پنداکوست پتروس میست تا معاوضه کنه کاملا مشخص در ذهن او و در دلش که معمولیت مسیحی چه بود بس مشخصا در این ایام دارن فکر میکنن تعمل میکنن نایی جلیل جمع شدن و گوی انتظار دارن که چگونه مسیح بار دیگه ظاهر خواهد شد چگونه خودش آشکار خواهد ساخت به نظر من وضعیت چنینه و اکنون اومدن ماهیگیری و اینکه به کارشون ادامه ایدن و کل شب به دنبال ماهیگیری هستن، مجبور نبودن در اونجا بمونن. دیگه زندگیشون به ماهیگیری بستگیر نداره. اما کاری باید انجام میدادن. به اعتمال زیاد با ایک دیگه گفتن بیادارید وقتی که مسیح ما رو در روی دریا دید وقتی که ما ترسیده بودیم و فیلمی کنیم کشتی غرب میشه و توفا مود و مسیح بر روی آب راه میره در تاریکی شب ما کل شب منتظرش بودیم اما سر انجام اومد وقتی که اون اومد دریا آرام شد و اکنون ما به کار اون باز میگردیم روی دریا ماهی میگیریم و من منتظر بازگشتیش هستیم شاید بار دیگه ظاهر بشه به نظر من وضعیت شاگدان چونین بود؟ من فکر می کنم به این شکل این ها منتظر مسیح بودن که کل شب روی دریا هستن و کارشون رو ترک نمی کنن منتظر مسیحین و خداونت سرانجام خودشو بر اونها ظاهر می سازه و در اینجا درسی برای ما هست قبل از اینکه پیش بریم یک مسیحی وضعیتش در این جان چگونه باشه؟ آیا باید در برابر تلویزیون باشه؟ کل وقتش رو صرف تفریحات کنه، اون برنامه های بی عرضش تلویزیون رو تماشا کنه که عقاید دنیاوی به اون تذریخ میشه؟ یک مسیح واقعاً کجا باید باشه؟ بدون شک جاییک مسیحی توی مکانهای تفریحی، مکانهای مشروع خوری نیست، بلکه باید جایی باشه که مسیح رو ببینه، در بین قوم خداوند باشه. نه در جایی که تفریحات دنیاوی هست، در پاب و در کلی، در سینما. البته مسیحی ها میتونن به دنبال تفریحات سالم باشن، اما به عنوان یک ایماندار راستین ما باید جایی باشیم که بتونیم با خداوند ندار کنیم، کلام او رو بشنویم و اگر فعالیتی هست بتونیم نقشی داشته باشیم و اگر کاری هست از خودمون باید بپرسیم آیا مسیح در این جا با من خواهد بود؟ آیا من منتظر ملاقاتی از خداوند هستم یا نه؟ این چیزی هست که شاگهتان انتظارش رو داشتن و کاری بود که انجام میدادن وقتی که میگن میرم تا سیده ماهی کنم این مکان خوبی هست تا در اون جا منتظر خداوند باشیم در صورت هفت نفر از اونا هست روی کشتی و در اون شب چیزی نگرفتن کل شب رو تلاش می کنن تور می اندازن اما هیچ چی نمی تونن بگیرن و این آبادگیه برای مجزه بزرگ در خدای زنده قدرتش رو بال دیگه بر اونا آشکار سازه خداوند چنان مقدر داشت که این ماهیگیران با تمام تجارب خودشون کل شب تلاش کنن اما ماهی نگیرن قلبان نیزین اتفاق رفت داده این در انجیل لغا سب شده در اونجا ماهی نگیرفتن اما خداوند در اونجا بود و بعد به اونا میگه و ماهی زیادی رو به تور میزنن ما در این شرایط هیچی نمی گیرن آهی چهار و چون صبح شد ایسا بر ساحل ازداده بود و ما شاگردان ندانستند که ایسا هست شاید ودود 2300 متر اون طرف طرف هستن اعتمالا مه سوگایی هست و نمیتونن میدونن دقیقا چی کسی روی ساحل در اونجا یک شبه شکل کسی رو میبینن و میتونن صورت روش تشخیص بدن و یا این که خداوند اجازه نمیده تا او رو تشخیص بدن تر از صورت آیه پنج ایسا به دیشان گفت ای فزندان نزد شما خراکی هست به شکل دوستانی و پرمحبتی اونا رو صدا میزنه شاید بهتر اونو ترجمه کن ای جوان ها نم مردان جوان ها کلامی که بسیار دوستانه هست بیشکل اونا رو مخاطب میسازه آیا شما خراکی دارید؟ حاجه یونانی به این شکل ماهی نگرفتید. گرفتید خدافند؟ اختی که سؤال می کنه بدین دلیل نیست که نمی دونه او دقیقاً می دونه چه اتفاق می افتد و می گه شما هیچ خوراکی ندارید. داری؟ به او جواب دادن خیر نه سپس مطلب جالبی روی می ده این فرد غریبی که روی ساحل هست به اونا چونین می گه دام را به طرف راست کشتی بیاندازید که خواهید یافد و اونا خستن کل شب تلاش کردن اتا یک ماهی هم نگرفتن و تجربه اونا به اونا میگه که ماهی نیست اما وقتی که این غریبه به اونا میگه از روی صاحل تو رو بیندازید به اون سمت این کار انجام میدن بدونی که اعتراف کنن این کار خداونده بار دیگه از طریق مشیطش اونا رو مجاب میذازه تا پاس آف بدن و یا به احتمال زیاد بعضی از اونا دارن فکر میکنن آیا این خداونده؟ آیا این فرشته یوست؟ که فرشته این پیام با من میده پس انداختن و اکنون از زیادی ماهی نتوانستن اون را بکشن تور پر از ماهی شده آیه هفت بس آن شاگردی که ایسا او را محبت می نمود یعنی یوهنا کسی که این انجیل را نوشته به این شکل راج به خودش صحبت می کنه شکل فروتنانی همیشه در انجیلش به این شکل صحبت می کنه کسی که ایسا او را محبت می نمود به پترس گفت خداوند هست اکنون متوجه شده که چه کسی به اونا این فرمان را داد این خداوند هست چون شمان پترستشینی که خدافند از جامعه خدا خیشتن پیچید چون که برهنه بود یعنی پیرهنش رو در آورده بود و خود رو در دریا انداخت تا شنا کنه و به ساحل بیاد قبل از همه به ساحل برسته با عجله پاسخ میده با علاقه و جدیت میخواد بیاد و خدافند رو دیدار کنه اما شاگردان دیگر در قایق آمدن، زیرا از خشکی دور نبودن و فاصله به ما گفته شده حدود 290 تا 150 متر چون به خشکی آمدن دیدن آتشی افروخته و ماهی بران گذارده و نان خدابند براشون ماهی رو آماده کرده و نیازی بانچه که گرفتن نبود و همچنین نان آی در خدابند بیشتران چونین میگن از ماهی که الان گرفتید بیاورید پس اماون پترس رفت و دام را بر زمین کشید پر از 153 ماهی بزرگ تمام اونا ماهی های بزرگی هستن در اون دریاجه ماهی ها معمولا ماهی های کوچکی هستن اما اینا ماهی های بزرگیه من مدتی قبل متعلیه می کردم در مورد کسی که یک ماهی بزرگی گرفته بود حدود سی کیلو وزن این ماهی بود اون ماهی خاص و وقتی که اون ماهی رو گرفتن اکسش دوی روزنامه هست که چون این ماهی کارپ بزرگی رو گرفتن که سی و پنج کیلو وزنشه در همون دریاجه تیبریه اما این چون این ماهی هست که اکنون گردم اومده و تحکیت شده 153 ماهی بزرگ و در واقع دامهای طور اونا برای این ماهی های بزرگ در راهی نشده و چنان تعداد اونا زیاده که دام داره پاره میشه اما چونین نمیشه نگاه میدار اونا رو دام پاره نشد و همه اون ماهی ها رو نگاه داشت چه محجزه بزرگی هست. تمام شب تلاش کردن و هیچ چی نگرفتن. اما اکنون آنچه که می گیرن بسیار قریبه. ماهی های بزرگ و تعدادشون رو برای ما سبت کردن. مفصلین قدیمی از هر بخش از این محجزه یک درسی می گرفتن و می گفتن اکنون ببینید میزان و اون ماهی که گرفتن چقدر زیاده و این ثابت می کنی که این کار خدا زنده هست. این محجزه خداونده پس از از این که رساخیز کرده. اما اندازه اون ماهی ها همه بزرگ هستن و بیاد دارن که خداوند اونها گفت شما ماهیگیر مردان خواهی جد انسانها رو باس نجاتشون میشه و با خودشون فکر میکنن آیا از طریق بشارت ما شنرال های رومی و پادشان نجات خواهند یافت. اهمیت اون ماهی بزرگ در تورچه هست. ما فصل این قدیمی میگفتن خیلی بلکه گناهکاران بزرگ، افرادی که بی ایمان هستن، کسانی که کاملا بی خدا هستن، کسانی که شریعان بزرگ هستن، این ها اصلا اون ماهیان بزرگ و شما مبشرین مسیح چون این گناهان بزرگی رو برای ملکوت خداونت جزد می کنین و در فیض خدای زنده هر از گاهی این اتفاق می افته. کسی که در یک شرارت بزرگه و خداونت او رو نجات می ده و شما حتی تصور هم نمی کردین که این فرد نجات یابه. این زن نجاتی ها به خدای زنده او رو فروت انستازه. کسی که در مردا به گناه رفته تا خرخره غرف شده در گناه ها، خدا من او رو نجات بده. بله، ماهی های بزرگ جزمیشن و در واقع وقتی که بلازم معنوی فکر کنیم همه ای کسانی که نجات می آنه گناهکاران بزرگی هستن همه ای ما به شکلی گناهکاران بزرگی هستیم و معنای این محجزه بزرگ هست و در انتهای آی 11 یوهننا میگه با وجودی که اینقدر زیاد بود دام پاره نشد هیچ چیزی رو از دست ندادن. آی دوازدن، این سابه دیشان گفت بیایید و بخورید. ولی هیچ کس شاگهدان جرات نکرد که از او بپرسن تو کیستی؟ زیرا میدانستن که او خداونده. مناه این آیه دوازده چه هست؟ اونها میدونستن که او خداونده که رستاخیز کرده و نمیخواستن ازش بپرسن که تحکید کنین که من هستم زیرا این توحینی بود بود کاملا مشخص بود که او خداونده ما ایسای مسیحه پس از رستاخیزش کاری که مسیح انجام میده کاملا در این موجزه آشکار بود لذا این توحین بزرگی بود که از او بپرسن تو کی هستیم؟ اما بینید خداوند به چه شکل با محبت مناسبت می کنه بیایید و بخورید و بعد میخواد اون سآل بزرگ رو بپرسه اون آزمون بزرگ برای پتروست امنیت این آیات در آینده دیده خواهد شد ابتدا بیایید و بخورید بیایید بنشینید و غذا رو بخورید باید ابتدا غذا بخورن، خستگی درکنن، مشارکت داشته باشن و این شبه کلیسه هست دوست عزیز آیا کلیسه های مسیح به این شکل نیست؟ ما می آییم توی کلیسای خداوند و با خداوند صحبت می کنیم و شارکت داریم و وقتی که به کلیسا می آییم سر می کنیم به موقع به کلیسا بیاییم ما می خواییم بیاییم و تمام کلام رو بشنامیم می خواییم دیر به جلسه برسیم می خواییم بیاییم و سرود و ستایش خدای زنده رو به زبان بیاریم، میخوایم خداون و نجات دنده ای خود رو جلال بدیم، سرود بخونیم در این جرسه پرستشی شرکت کنیم و وقتی که سرود اول خونده میشه، میخواییم در کلیسه باشیم. میخواییم با تمام وجود دعا کنیم. وقتی که دعا خونده میشه، وقتی که سرود خونده میشه، وقتی که کلام خداون مؤذه میشه، میخواییم در اونجا باشیم و اینها رو بشنویم و نقشی داشته باشیم. می خواهیم با خدای زنده در پرستش و ستایش مشارکت داشته باشیم و خود رو تسلیم محساسیم. و بعد، وقتی که سرودها خانده شد، اون درسهای معنوی از سوی خدای زنده به ما میرسه. باعث وعز می کنه، کلام خداوند و دل محاضره آماده است و کلام رو دریافت می کنه. دقیقاً آنچه که در این آیات می بیدیم به این شکل خدابن دیگه بیایید و بخورید می نیشینن پس از این که غذارو می خونن اون وقت که خدابن صحبت می کنه و اون سؤال رو برای پتروس بیان می کنه و اون دستی که برای ما اصلا مورد این معمولیت بزرگ و آنچه که در این جامعه می بیدیم بسیار عالیه راهی سیزا آقای ایسا آمد و نانا گرفته به دیشان داد و همچنین ماهی را و بعد از خوردن غذا ایسا به شمعون پترست گفت ای شمان پسر یونا آیا مرا بیشتر از اینها محبت میدم؟ قبل از اینکی سآل بیاد خداون او رو به نام میخونه پترست کسی بود که سه مرتبه خداون رو انکار کرده وقتی که آزمایه شد وقتی که ازش پرسیدم حتی قسم خورد حتی خودش رو لنط کرد به جدیت مسیح رو انکار کرد و اکنون خداون وقتی که رو مخاطب میسازه او رو پتروس نمیخونه نمیگه پتروس اون نام ای رو که خداون به اش داده بود استفاده نمیکنه خداون به اون گفت تو شمون هستی اما نام تو پتروسه مثل یک سخره میمونی مثل یک سنگ و بر اساس اعتراف تو که من مسیحا بسر خدای زنده هستم بر اساس آنچه که گفتی من کلیسه رو تحسیس میکنم تو پتروس هستی سخره این نامی بود که خداوند به او داد، به شمون داد، گفت او پتروس هستی اما اکنون او رو پتروس نمی خونه اون نام پر حرمتی که بهش داده بود اون رو بیاد نمیاره پتروس، آن سخره، آن سنگ محکم بلکه او رو با اون نام می خون که قبل از این که او رو فرا بخونه قبل از این که بدل بشه بی که از شاگردان نام او چه بود؟ شمون دقیق کنین ای شمون اکنون پتروس نیست شمون پسر یونا شمون پسر یونا و این واقعا باعث میشه پتروس مجاب بشه که خداوند چگون او رو زیر سؤال میبره او رو بر میگردونه به اون وضعیتی که بود قبل از این که شاگرد مصیبشه و بعد ازش سؤال میکنه آیا مرا بیشتر از اینها مهتبت می نمایی؟ منظور اون چیه وقتی که بیشتر از اینها؟ یعنی از مفسدین اعتقاد دارن که این اشاره داره به اون 153 ماهی که گرفته احتمال این تفسیر کم هست و بعد اون مفسدین میگن آیا شما اون تو که رفتی به ماهگیری و ناامید شدی و آیا اکنون ماهگیری رو بیشتر از من دوست داری؟ بیشتر از کار بیشتر از کاری که انجام دادی و این 153 ماهی رو گرفتی؟ اما منظور خدافند این نیست. وقتی که میگه آیا مرا بیشتر از اینها محبتی میدم، ماهی اشاره داره به اون شاگردان، اون 6 شاگرد. تو به من گفتی اگر این شاگردان تو مرا انکار کنند، اونها ممکنه اینکار انجام بدن، اونها ممکنه بترستن و تو رو انکار کنن، اما من هرگز اینکار رو نمی کنم. اکنون چه داری بگی پتروس؟ آیا مرا دوست می داری بیش از اینها که فکر کردی هیچی نیستن؟ کسانی که حتی مرا انکار نکردن؟ پترست جوابی برای این نداره. به این بخش جواب نمیده. وقتی که جواب میده، پاس خود به این سؤال رو کنار میگذاره. زیرا کاملا مجاب شده که خداوند چه میگه و نیازی نداره که بگه بعد خداوند و من تو را انکار کردم. من این گناه بزرگ مرتکب شدم. وقتی که خداقل از او این ساعه رو میپرسه از باجیک محبت استفاده میکنه میگه آیا من را بیشتر از اینها محبت میکنی؟ آیا حاضری خودت رو وقف من بکنی؟ حاضری زندگی تو به خاطر من از دست بدی؟ جونه تو از دست بدی؟ پتروس باید پاساخت بده اما واجه که پتروس به کار میبره همون واجه محبت نیست بلکه میگه بلکه خداوندا تو میدانی که تو را دوست میدارم میگه بله من احترام زیاده به تو دارم اما در این جا اون واجه یونانی رو که خداوند استفاده کرد و ترجمه شده محبت به کار نمیبره پس دو واجه هست برای محبت اما پتروس اون واجه افرار استفاده نمیکنه محبت میگه آیا تو مرا کاملا محبت داری؟ پتروس میگه بله من تو رو دوست میدارم به تو حرمت زیادی میذارم احترام زیادی میگذارم اما دقیقا همون واجه نیست همون محبتی که مسیح میباسه نیست پتروس نمیتونه ادعا کنه که بله بله این محبت رو دارم که برای تو بمیرم تا برای تو زندگی کنم این سهالی از که از شمعون پترست پرسیده میشه و پترست فروتنانه پاسخ میده و ات خدافند بود و چونین میگه بر راهای مرا خراک بده مناهی زیادی در این واجه هست. برراهای مرا خراک بده. اونها رو گرسنه نذار. انجی رو به جانهای گمگشته بشارت بده. انجی رو بشارت بده به برراهای من. کسانی که من اونها را فرا می خونم و اونها را وارد گله می سازم به اونها بگو که چگونه می تونن نجات یابن. همیشه انجی رو بشارت بده در کلیسه. متاسفانه مبشرینی هستن که انجی رو بشارت نمیدن هر هفته هر از گاهی ممکنه در موهزه شن انجی رو بشارت بدن اما خداوند میگه نه گوزفندانه برا خوراک بده منایی دیگه این داره اون براها رو، اون نسل رو که بزرگ میشن، بچه هایی رو که در کلیسه هستن اونها رو تعلیم بده با اونها نیست از محبت خدای زنده بگو بچه های همساهی ها رو جمع کن، بچه های کلیسه ها رو دوت کنید به کلیسه ها و به این برده های کوچک نیست کلام خداوند رو برسونید. به اونا هم بگید که اونا نیست باید توبه کنند و ایمان بیارند. این بسیار ضروری این بخشی از کار کلیسا هست. برده های من را خراک بده. و حتی اون ایمانداران جوان را وقتی که وائز اینجی رو بشارت میده و یا کلام رو تعلیم میده، باید بیاد داشته باشه ادهی هستن که تازه ایمان ها آوردن. ایمانشون کمه، درکشون کمه. کسانی که نیاز دارن به شیر کلام و نه به گوشت. پس اینجا واقعاً منای گستردهی هست. در این واجه کلام که میگه بر راهای من را خوراک بده، این کار بسیار فروتنانه ای هست، بطروز تو فکر نکن آدم بزرگی هستی و هوایت یک لباس فاخر بپوشی یک لباس و ردای بلند مثل پاپ و خود رو فرد مهم می بدونی و یک کلاه تلایی بر سر بگذاری و فکر نکن من کاردینال هستم، چخص مهمی هستم نه نه نه تو یک کار فروتنانه ای داری کار تو خوراک دادن برا هست نه این که روی سحن یک سندریه مجلل بگذارن و شبان کلیس ها لباس زیبایی به پوش ردای بلندی رو به پوشه انگار که این فرد مهمی هست. نه دوستان عزیز. در کلیس ها همه کاهن هستن و شبان کلیس ها فرد بزرگی نیست و خدابند این رو به پتروس میگه میگه تو یک شبان هستی. تو گوستفندها رو خوراک میده کار فروتنها نهی داری خود رو فروتن میسازی تو در بین مردم هستی نفردی فرای اونا کار تو نجات دادن جانهاست کار تو خوراک دادن برراهاست به این شکلی که خدافن میگه برراهای مر رو خوراک بده یک شبان فروتن باش و این بخشی هست که رب دار بون معمولیت بزرگ خدافن به شاگدانش میگه برید و اینجی رو بشارت بدید و بعد این درست است برای شبان های کلیسا بر راهای من را خراک بده و این کار یک شبان کلیسا هست و همتونین هر یک از ما مسیحیان در هر دور از تاریخ کلیسا و بعد باهی 16 می رسیم باز بار دوباره به او گفت ای شم اون پسر ی اونا آیا من را به حبت می دمائیم بیا داشت باش قبل از این که شاگرد من بشی و ایمان نداشتی. ای شم اون پسر یونا. آیا مرا محبت مینم؟ پاسخو او کافه نیست. شرم و اندوهو برای گناهش کافه نیست. پتوس این رو احساس می کنه و نمی خواد این رو برزبان بیاره. نمی خواد اعتراف کنه. و سؤال خداوند رو گویی نادیده می گیر. اما همچنان اندوهش کافه نیست. ندامتش کافه نیست. شرمش کافه نیست. اون سه مرتبه خداوند رو انکار کرده توبه ای او کامل نیست و این موضوع جدی نمی گیری میگه بله من خداوندا تو رو انکار کردم کار بدهی هست اما خداشو که تو خدای فیض هستی اکنون من رو برکت بده خداوند میگه نه یک لحظه سب کن دلت رو جستجو کن این چه شرارت بزرگی بود آیا این به خاطر ادم محبتت نبود که من رو انکار کردی؟ تو من رو دوست داری؟ به من احترام میگذاری؟ به شگفتی در نیه از قدرت من؟ دوست داشتن در تو هست؟ صفات من رو دوست داری؟ اما مرو به قدر کافی دوست نداشتی تا بعیستی تا حاضر باشی ایک بهایی به پردازی تا برای من بعیستی و ترسیدی وقتی که همه علیه تو بودن محبتت کافی نبود در اون زمون و اکنون این سؤال بار دیگه از پتروس پرسیده می شه آیا مرا محبت می نمائی؟ مثلا آیا به این شکلی که خداوند دل من و شما رو جستجون می کنه و از شما می پرسه؟ تو میگی من مسیحی هستم خداوند رو دوست دارم و خداوند میگه چقدر از چه حاضری در بگذری؟ از چی چیزی حاضری در بگذری؟ کلیسه درش کارهای زیادی هست و گاهی این سؤال پیش میاد ما نیاز به افرادی داریم چقدر ایماندار واقعی در این کلیسه ها هست که ما بتونیم از اونا بپرسیم فلانی بیا و شونتو بذار زیر بار این ها کسانی هستن که مسیحی هستن خداون رو دوست دارن ایمان دارن ورای مسیح، نجات یافتن از طریق فیض خداون؟ اما محبت اونها چقدر هست؟ آیا حاضرن از خود گذشتگی نشون بدن؟ دوست عزیز شما که میگیم مسیح هستی، آیا به خاطر مسیح حاضر هستی از اون کارت بگذری کاری که بهت اراعی کردن روزی یک شمبه و تو میگی نه من روزی یک شمبه نمیتونم بریم کلیسا، حاضر از خود گذشتگیه هستم. بله من حاضرم در کلیسا باشم خدمت کنم، کمک کنم. کمک کنم شاید کلیسا بخواست شعبه دیگه ای رو باس کنه در جای دیگه، بله من هستم. شونه میدم زیربا. آیا حاضر هستید؟ آیا اینقدر محبت دارید؟ و این سؤال برای من و شما هم هست دوست عزیز آیا مرا محبت می نمائی؟ آیا این محبت واقعیه؟ و یا این که می گی نه من واقعا وقتش رو ندارم؟ نه من حاضر نیستم یک شنبه سرکار بگذرم و پولو از دست بدم؟ و یا روز یک شنبه روز استراحت می خواهم به تفریح برم؟ فرصتش رو ندارم برای کلیسه؟ خداقا می پوسته آیا مرا محبت می نمائی؟ این آزمون مهمی هست دوستان و پترست چه میگه؟ بله خداونده تو میدانی که تو را دوست میدارم بدو گفت گوسفندان مرا شبانی کن ایمانداران رو از طریق کلام تغذیه کن و اونا تعلیم بده وقتی که به اونا تعلیم بیدی بشکل درستی تعلیم بده کلام خداونده رو برا اونا باز کن آموزهای مسیحیت رو به اونا تعلیم بده وعدهای کلام رو به اونا تعلیم بده به اونا بگو که در زندگی مسیح آزمون هم برایشون هست به اونا بگو که در یک نبرد روحانی هستند با اونها وظایفشون ریز یاد آوری کن، با اونوان یک مصیح وظیفه دارن و همچنین اونها رو تشفیح کن از طریق کلام، مصیح رو با اونها نشون بده و جلالشو و قدرتشو و تسلیشو تا اونها تسلی بیاون تا اونها یاری بگیرن پس متالب زیادی هست که یک شبان باید اونها رو تعلیم بده و از خودش بپرشه، آیا همه این متالب رو من به ایمانداران تعلیم میدن؟ آیا به ایمانداران یک نقشه می دن تا در زندگی بیتونن زندگی کنن و مسیرشون رو پیدا کنن؟ واقعا با عنوان یک شبان من چه می کنم؟ آیا وقتی که معایزه تموم شد فکر می کنم که چه مطالبی رو گفتم و چه چیزی رو نادیده گرفتم؟ خدا من چونو می گه گوستندان من را شبانی بده، خوراک بده به شکل درستی؟ آیه 17، مرتبه ی سوم بدو گفت همچنان پتروس ندامت دشت و توبش سطحی هست بار دیگه خداوند او را مخاطب می ساسه ای شم اون پسر ی اونا مرا دوست می داری اکنون می بینین که پتروس غمگین گشت زیرا مرتبه ی سوام به دو گفت آیا مرا محبت می کنیم؟ اما این ضرورت داشته هست سه مرتبه توییخ بشه اکنونه که پتروس واقعاً غمیین میگرده و توبهش واقعی و خودشو کمیلن وقف خداون میکنه بار اولیه که خداون به او گفت آیا مرا محبت مینمایی؟ گفت بله خدا من دارم من صفات تو رو دوست دارم به تو احترام میذارم به کارت بر روی سلیب علاقه دارم تو رو دوست دارم محبتت رو دوست دارم به خودم بار دوم خداوند از اون میپرسه آیا مرا محبت مینم؟ آیا واقعا توبه کردی؟ آیا واقعا گناه رو کنار گذاشتی؟ دوم قورنتیان فصل 7 توبه که در اونجا گفتش شده توبهی که برای این دنیا نیست، توبهی که اندوه دنیاوی نیست، آیا واقعاً توبه کردی؟ بار سفه هم، آیا من را به قدر کافی دوست داری تا از خود گزشتگی کنی و برای ملکوت زندگی کنی و من را در اولویت قرار بدین؟ آیا چونین محبتی داری؟ آیا دعای هر روزه یه تو هست که خداونده چنان به من فیض بده تا در زندگی مقدس باشم، برای تو زندگی کنم، تو رو وعلي اول قلار بدم و مسیر رو جلال بدم؟ پس او گفت خداونده تو بر همه چیز آگاه هستی، تو میدانی که تو را دوست میدارم و به نظر من این بار پتروس واقعا این رو از تحت دل میگه و خداونده تو چونین میگه یک موقعیت بسیار پایی میگه فکر نکن شبان کلیسا فرد مهم نیست گوستندان مرا خوراک ده سپس درایی 18 خداوند ما تونین میگه آمین آمین به تو میگویم وقتی که جوان بودی کمر خدا میوستی و هر جامعه خواستی میرفتیم اما خداوند در اینجا به اون میگه که به عنوان یک شهید به شهادت خواهد میسی خداوند ممکنه این رو به شما نگه اما آنچه که در اینجا گفته شده این از که آیا حاضری بانوان یک مسیحی زندگی تو به من بدی؟ همه چیزت رو دنیا رو و آرزو و آمالت رو کنار بگذارید بدونی چه زمانی تلویزیون رو خاموش کنید بدونی روزی یک شمه روز تماشای تلویزیون و برنامه های تفریه نیست دوستان عزیزی روزی یک شمه روز خداونده روز تفریحات نیست و تو خدای خودو با تمام دلجان دوست داشته باشی و این بقیه از معمولیت بزرگه به ویژه برای شبانهای کلیز ها
اولین و مهمترین وظیفه یک مسیحی
Series تعلیمی
The First and Greatest Duty of Believers
دیدار خداوند ما بعد از رستاخیزش از شاگردان و تاکید به محبت به خداوند زنده
Sermon ID | 111723752382383 |
Duration | 34:16 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | John 21:1-18 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.